کنونکه لاله بگلشن پیاله نوش آمد
چو غنچه خون بدن می کشان بجوش آمد
نخفت دیده نرگس چو چشم بیماران
ز بسکه مرغ سحر دوش در خروش آمد
چمن بساط و سمن جرعه نوش و گل ساقی
نهال غنچه چه مستان سبو بدوش آمد
ز جوش باده صبوحی کشان گلشن را
زجاجه عنبی خم میفروش آمد
زهر کنار خرامان شده سهی سروی
میان بخدمت گل بسته سبز پوش آمد
ز صورت بلبل خوش لهجه بینوایان را
نوای بربط و نی در چمن بگوش آمد
ز دست نور علی هرکه ساغری نوشید
ز سکر باده دنیای دون بهوش آمد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز باد صبح حدیثی مرا به گوش آمد
که خیز ای دل مسکین که گل به جوش آمد
زمین ز لاله و خیری و سوسن و شمشاد
به بانگ بلبل شوریده در خروش آمد
چو جام باده به بستان دمید و گل بشکفت
[...]
صبا به تهنیتِ پیرِ می فروش آمد
که موسمِ طرب و عیش و ناز و نوش آمد
هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای
درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد
تنورِ لاله چنان برفروخت بادِ بهار
[...]
صبا به تهنیت پیر می فروش آمد
که موسم گل و نسرین و ناز و نوش آمد
شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد
که وقت عشرت رندان باده نوش آمد
نهاد بر لب تو جام ارغوانی لب
ز رشک خون دل ارغوان به جوش آمد
جزای بی عمل از شیخ خودفروش مجوی
[...]
نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد
گشاده چاک گریبان قبا به دوش آمد
پیاله پر ز می ارغوان چو لاله رسید
ز داغ سینه من خون دل به جوش آمد
چو شمع سر زده ای ماه من کجا رفتی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.