گنجور

 
نورعلیشاه

کنونکه لاله بگلشن پیاله نوش آمد

چو غنچه خون بدن می کشان بجوش آمد

نخفت دیده نرگس چو چشم بیماران

ز بسکه مرغ سحر دوش در خروش آمد

چمن بساط و سمن جرعه نوش و گل ساقی

نهال غنچه چه مستان سبو بدوش آمد

ز جوش باده صبوحی کشان گلشن را

زجاجه عنبی خم میفروش آمد

زهر کنار خرامان شده سهی سروی

میان بخدمت گل بسته سبز پوش آمد

ز صورت بلبل خوش لهجه بینوایان را

نوای بربط و نی در چمن بگوش آمد

ز دست نور علی هرکه ساغری نوشید

ز سکر باده دنیای دون بهوش آمد

 
 
 
جهان ملک خاتون

ز باد صبح حدیثی مرا به گوش آمد

که خیز ای دل مسکین که گل به جوش آمد

زمین ز لاله و خیری و سوسن و شمشاد

به بانگ بلبل شوریده در خروش آمد

چو جام باده به بستان دمید و گل بشکفت

[...]

حافظ

صبا به تهنیتِ پیرِ می فروش آمد

که موسمِ طرب و عیش و ناز و نوش آمد

هوا مسیح نفس گشت و باد نافه گشای

درخت سبز شد و مرغ در خروش آمد

تنورِ لاله چنان برفروخت بادِ بهار

[...]

صوفی محمد هروی

صبا به تهنیت پیر می فروش آمد

که موسم گل و نسرین و ناز و نوش آمد

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صوفی محمد هروی
جامی

شبم ز مرغ چمن این نوا به گوش آمد

که وقت عشرت رندان باده نوش آمد

نهاد بر لب تو جام ارغوانی لب

ز رشک خون دل ارغوان به جوش آمد

جزای بی عمل از شیخ خودفروش مجوی

[...]

سیدای نسفی

نگار جامه فروشم کلاه پوش آمد

گشاده چاک گریبان قبا به دوش آمد

پیاله پر ز می ارغوان چو لاله رسید

ز داغ سینه من خون دل به جوش آمد

چو شمع سر زده ای ماه من کجا رفتی

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیدای نسفی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه