نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۲۶

کنونکه لاله بگلشن پیاله نوش آمد

چو غنچه خون بدن می کشان بجوش آمد

نخفت دیده نرگس چو چشم بیماران

ز بسکه مرغ سحر دوش در خروش آمد

چمن بساط و سمن جرعه نوش و گل ساقی

نهال غنچه چه مستان سبو بدوش آمد

ز جوش باده صبوحی کشان گلشن را

زجاجه عنبی خم میفروش آمد

زهر کنار خرامان شده سهی سروی

میان بخدمت گل بسته سبز پوش آمد

ز صورت بلبل خوش لهجه بینوایان را

نوای بربط و نی در چمن بگوش آمد

ز دست نور علی هرکه ساغری نوشید

ز سکر باده دنیای دون بهوش آمد