گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حکیم نزاری

اگر از هر دو جهان برشکنی یک رویی

ورنه ای یار کجا با که سخن می گویی

هر چه در دوست شوی محو و در او مستغرق

این توان گفت از اویی نتوان گفت اویی

هر چه او نه ، که و چه کو و کجا، اوست همه

چون جز او نیست دگر پس تو که را می جویی

گر به تو بازنمایند تو را هیچ نه ای

از پیِ هیچیِ خود بیش چرا می پویی

در نمازی اگر از حرص و طمع آزادی

در بهشتی اگر آسوده دلْ و خوش خویی

پای بر گردنِ اکوان نه و از سدره برآی

دست شوی از دل و جان چند به گل سر شویی

پای در حلقه ی فقرت چو نزاری ندهند

تا تو در حلقه ی چوگانِ وساوس گویی

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode