ایضا له
آفرین باد بر آن عارض پاکیزه چو سیم
و آن دو زلفینِ سیاه تو بدان شکل دو جیم
از سرا پایِ توام هیچ نیاید در چشم
اگر از خوبیِ تو گویم یک هفته مقیم
بینی آن قامتِ چون سرو خرامان در خواب
که کند خرمنِ گل دست طبیعت بر سیم
از خوشی دو لب تو از آن نشاند
ز خویش باغ بسان نبرد باد نسیم
دوستدارم و ندارم بکف از وصلِ تو هیچ
مردِ با همّت را فقر عذابی است الیم
ماه و ماهی را مانی تو ز روی و اندام
ماه دیده است کسی نرمتر از ماهیِ شیم؟
بیتیمیّ و دو روییت همی طعنه زنند
نه گل است آنکه دو روی و نه دُر است آنکه یتیم
گر نیارامد زلفِ تو عجب نبود زانک
بر جهاندَش همه آن دُرِّ بناگوشِ چو سیم
مَبر از من خرد، آن بس نبود کز پیِ تو
بسته و کشته زلف تو بود مردِ حکیم؟
دژم و ترسان کی بودی آن چشمکِ تو
گر نکردیش بدان زلفکِ چون زنگی بیم
زلفِ تو کیست که او بیم کند چشمِ ترا
یا کیی تو که کنی بیم کسی را تعلیم؟
این دلیری و جسارت نکنی بارِ دگر
گر شنیدستی نامِ مَلکِ هفت اقلیم
خسروِ ایران میرِ عرب و شاهِ عجم
قصّه موجز به، سلطانِ جهان ابراهیم
آنکه چون جدّ و پدر در همه احوال مدام
ذاکر و شاکر یا بیش تو از ربِّ علیم
پادشا در دلِ خلق و پارسا در دلِ خویش
پادشا کایدون باشد، نشود ملک سقیم
ننماید بجهان هیچ هنر تا نکند
در دل خویش بر آن همّتِ مردان تقدیم
طالب و صابر و بر سرِّ دل خویش امین
غالب و قادر و بر منهزمِ خویش رحیم
همّت اوست چو چرخ و درمِ او چو شهاب
طمع پیر و جوان باز چو شیطانِ رجیم
بی از آن کامد ازو هیچ خطا از کم و بیش
سیزده سال کشید او ستمِ دهرِ ذمیم
سیزده سال اگر مانَد در خلد کسی
بر سبیلِ حبس آن خلد نماید چو جحیم
آنچه خواهی بینی ناکرده گناه
نیکوان چهره آزاده برند دیهیم (؟)
سیزده سال شهنشاه بماند اندر حبس
کز همه نعمت گیتیش یکی صبر ندیم
هم خدا داشت مر او را ز بد خلق نگاه
گرچه بسیار جفا دید ز هر گونه ز بیم
چو دهد مُلک خدا باز همو بستاند
پس چرا گویند اندر مَثَل المُلکُ عقیم
خسروا، شاها، میرا، ملکا، دادگرا،
پس ازین طبل چرا باید زد زیرِ گلیم
بشنو از هر که بود پند و بدان باز مشو
که چو من بنده بود ابله و با قلبِ سلیم
خرد از بیخردان آموز ای شاهِ خرد
که بتحریفِ قلم گشت خطِ مرد قویم
رسمِ محمودی کن تازه بشمشیر قوی
که ز پیغام و ز نامه نشود مرد خصیم
تیغ بر دوش نه و از دی و از دوش مپرس
گر بخواهی که رسد نامِ تو تا رکنِ حطیم
قدرتی بنمای از اوّل و پس حلم گزین
حلم کز قدرت نبوَد نبوَد مرد حلیم
کیست از تازک و از ترک درین صدرِ بزرگ
که نه اندر دلِ او دوستتری از زر و سیم
با چنین پیران لا، بل که جوانانِ چنین
زود باشد که شود عقدِ خراسان تنظیم
آنچه از سیرتِ نیکو تو همی نشر کنی
نه فلان خسرو کرد و نه امیر و نه زعیم
چه زیانست؟ اگر گفت ندانست کلام
کز عصا مار توانست همی کرد کلیم
بتمامی ز عدو پای نباید شد از آنک
وقت باشد که نکو ماند نقطه بدو نیم
حاسد امروز چنین متواری گشت و خموش
دی همی بازندانستمی از دابشلیم
مرد کو را نه گهر باشد و نه نیز هنر
حیلتِ اوست خموشی چو تهی دست غنیم
شکر کن شکر خداوندِ جهان را که بداشت
بتو ارزانی بی سعیِ کس این مُلکِ قدیم
نه فلان کرد و نه بهمان و نه پیر و نه جوان
نه ز تحویلِ سرِ سال بدو نز تقویم
بلکه از حکمِ خداوندِ جهان بود همه
از خداوندِ جهان حکم و ز بنده تسلیم
تا بگویند که سلطانِ شهید از همّت
بود از هر چه مَلک بود به نیکوییِ خیم
شاد و خرّم زی و می میخور از دستِ بتی
که بود جایگهِ بوسه او تنگ چو میم
دشمنت خسته و بشکسته و پا بسته ببند
گشته دلخسته وزان خسته دلی گشته سقیم
تو کن از داد و دلِ شاد ولایت آباد
هرگز آباد مباد آنکه نخواهدت عظیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره زیبایی و کمال محبوبی است که شاعر او را توصیف میکند. او با استفاده از تشبیهات زیبا به توصیف چهره و موهای آن محبوب میپردازد و از خوبیهای او سخن میگوید. شاعر همچنین به قدرت و صبوری در زندگی اشاره میکند و بر این باور است که اگرچه ممکن است در زندگی مشکلاتی پیش بیاید، اما باید با صبر و شجاعت مواجه شد. در نهایت، شاعر دعا میکند که محبوبش در شادی و کامیابی زندگی کند و بر این باور است که عشق و دوستی از بزرگترین نعمتهای زندگی هستند.
هوش مصنوعی: بادی باشد که بر صورت زیبا و پاک تو بوزد، که چون نقره است و آن دو گیسوی سیاهت که به شکل دو حرف جیم در آمدهاند.
هوش مصنوعی: من از زیباییهای تو هیچ چیز نمیتوانم در وصف بگویم، چرا که اگر بخواهم از خوبیهایت بگویم، باید یک هفته در حسی عمیق و مملو از آن بمانم.
هوش مصنوعی: در خواب، قامت زیبای او را میبینی که مانند سرو میرقصید و دست طبیعت گلهای زیادی را به شکل خرمن چیده است.
هوش مصنوعی: خوشی و زیبایی لبهای تو مانند باغی است که به وسیله نسیم خنک و دلپذیر به آرامی نوازش میشود.
هوش مصنوعی: دوستت دارم و به خاطر این عشقم، از وصالت هیچ چیزی در دست ندارم. برای هر مرد با همتی، فقر و کمبود منابع در این عشق، عذابی طاقتفرساست.
هوش مصنوعی: تو مانند ماهی در دریا هستی و زیبایی تو به قدری است که هیچکس نرمتر و دلپذیرتر از تو را ندیده است. زیبایی و شکوه تو به اندازهای است که ماه را هم تحت تأثیر قرار داده.
هوش مصنوعی: بیمعنایی و داشتن دو چهره، تنها باعث سرزنش میشود. نه آن گل، واقعاً گل است که دو روی داشته باشد و نه آن دُر، واقعاً دُر است که یتیم باشد.
هوش مصنوعی: اگر زلفهای تو آرام نگیرد، جای تعجب نیست، زیرا بر گردن عالم آن دُرّ زیبا همچون نقره آویخته شده است.
هوش مصنوعی: این بیت به معنای این است که عقل و خرد من نرود، زیرا به خاطر تو و به خاطر زلف تو، حکیمان و دانشمندان نیز گرفتار و گرفتار شدهاند. یعنی عشق و زیبایی تو آنقدر تاثیرگذار است که حتی افراد دانا و خردمند هم از آن اثر میپذیرند و به دام عشق میافتند.
هوش مصنوعی: وقتی که چشمان تو با آن زلفهای جذاب و جالب به من مینگرد، دیگر ترس و غم در دل من جایی ندارد.
هوش مصنوعی: زلف تو چه کسی است که از نگاه تو بترسد؟ و تو کیستی که بتوانی کسی را بترسانی یا بر او تسلط داشته باشی؟
هوش مصنوعی: اگر دوباره جرأت و شجاعت به خرج نمیدهی، بدان که نام پادشاه هفت اقلیم را شنیدهای.
هوش مصنوعی: خسرو ایران، فرمانده عرب و پادشاه عجم، داستانی مختصر و در عین حال بزرگ از ابراهیم، سلطان جهانیان را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: کسی که در تمام شرایط مانند جد و پدرش همواره یاد و شکر خدا را به جا میآورد، از خداوند دانا میطلبد.
هوش مصنوعی: اگر پادشاهی در دل مردم و پارسا در دل خود باشد، آن وقت پادشاهی که نیکوکار است، باعث نمیشود ملک بیمار و ناتوان شود.
هوش مصنوعی: بدون تلاش و عزم جدی در دل خود، هیچ هنری در دنیا نمود پیدا نمیکند.
هوش مصنوعی: به دنبال هدف خود هستم و بر روی احساسات و رازهای قلبم صادق و وفادارم. من具 اعتماد به نفس و قدرت هستم و با وجود چالشها و مشکلات، مهربانانه به مسیر خود ادامه میدهم.
هوش مصنوعی: عزم و اراده او مانند چرخ در حرکت است و مال او همچون شهابی درخشان میباشد. آرزوی پیر و جوان به اندازهی وسوسههای شیطان است.
هوش مصنوعی: هیچ اشتباهی از او به وجود نیامده و او به مدت سیزده سال، در برابر سختیها و ظلمهای روزگار تحمل کرده است.
هوش مصنوعی: اگر کسی سیزده سال در بهشت بماند و به خاطر زندانی بودنش در آنجا، آن بهشت به شکل جهنم درآید، حالتی از عذاب و رنج را تجربه خواهد کرد.
هوش مصنوعی: آنچه که میخواهی ببینی، گناه نکرده نیکان را منعکس میکند و چهرههای آزادگان را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: سیزده سال شاه در زندان ماند و از تمام نعمتهایی که داشت، فقط یک صبر برایش باقی ماند.
هوش مصنوعی: او به خاطر بدخلقی و بدرفتاریهایی که دید، همچنان خداوند را در دل خود داشت و با وجود تمام سختیهایی که از دیگران متحمل شد، به خاطر ترسی که از خدا داشت، صبر کرد.
هوش مصنوعی: وقتی خداوند قدرت و سلطنت را بدهد، دوباره میتواند آن را پس بگیرد. پس چرا میگویند که حکومت و سلطنت هیچگاه باقی نمیماند؟
هوش مصنوعی: ای خسرو، ای شاه، ای میر، ای پادشاه دادگر، دیگر چرا باید زیر گلیم به صدا درآوردن طبل را ادامه داد؟
هوش مصنوعی: به هر کسی که نصیحتی میکند گوش کن و از آن درس بگیر، اما خودت را از راه درست منحرف نکن؛ چرا که من هم زمانی فردی نادان و سادهدل بودم.
هوش مصنوعی: ای پادشاه خرد، از نادانان بیاموز که با تحریف کلام، خط و نشانهی مردان بزرگ دستخوش تغییر شده است.
هوش مصنوعی: باید مانند محمود، با قدرت و تازگی به میدان نبرد بروی، زیرا دشمن از پیام و نامه نمیترسد.
هوش مصنوعی: با شمشیر بر دوش و بدون نگرانی از دشواریها، اگر میخواهی نامت به عرش برسد، نباید از هیچ چیزی بپرسی و باید با قوت و اراده حرکت کنی.
هوش مصنوعی: توانایی خود را در ابتدا نشان بده، اما بعد از آن صبر و بردباری را برگزین. زیرا صبوری که از قدرت ناشی نشود، نشان از شخصیت یک انسان باوقار و بافضیلت است.
هوش مصنوعی: کیست در این جایگاه بزرگ که در دل او علاقهمندی به کسی بیشتر از طلا و نقره نباشد؟
هوش مصنوعی: با وجود چنین افراد سالخوردهای، بهنظر میرسد که جوانان هم بهزودی میتوانند به قرارداد خراسان بپردازند.
هوش مصنوعی: آنچه از ویژگیهای خوب و رفتار نیکو تو به نمایش میگذاری، نه فلان پادشاه و نه رهبران دیگر قادر به انجام آن هستند.
هوش مصنوعی: چه ضرری دارد اگر کسی بگوید نمیداند؟ زیرا از عباتی که موسی با عصای خود به موریانه تبدیل کرد، او توانست معجزاتی بزرگ انجام دهد.
هوش مصنوعی: نباید به دشمن امید داشت و از او ترسید، زیرا زمانهای فرامیرسد که نیکوکار از بدکار جدا خواهد شد.
هوش مصنوعی: امروز حسود به شدت ناپدید و ساکت شده است و دیروز نمیتوانست از شیوه غلط خود دست بکشد.
هوش مصنوعی: مردی که نه ثروتی دارد و نه هنری، در واقع به خاطر نادانیاش بیصدا و بیعمل میماند. خاموشی او مانند فقرش است و این سکوت، در حقیقت، بهترین فرصت برای اوست.
هوش مصنوعی: سپاسگزار خداوند جهان باش که بدون هیچ تلاشی از سوی تو، این سرزمین باستانی را به تو ارزانی داشته است.
هوش مصنوعی: نه کسی به او توجه کرد و نه کسی به او اهمیت داد، نه پیرمردی به او نگریست و نه جوانی. او حتی از تغییر سال و مناسبتهای تقویمی هم بیخبر ماند.
هوش مصنوعی: همه چیز تحت فرمان خداوند جهان است و از آنجا که خداوند به همه امور حکم میفرماید، بندگان نیز باید تسلیم این اراده شوند.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که میخواهند بگویند که امامی که جانش را فدای مردم کرده، در نتیجهی اراده و تلاش خود، از هرگونه سلطنت و قدرت، به زیبایی و شایستگی در خیمهگاه خود جلوهگر است.
هوش مصنوعی: شاد و سرزنده زندگی کن و از دست بت محبوب خود می نوش که جایگاه بوسهاش تنگ و محدود است.
هوش مصنوعی: دوست تو که خسته و دلbroken و گرفتار شده، حالا دلش از این وضعیت خسته است و از این ناگواری دلی بیمار و رنجور پیدا کرده است.
هوش مصنوعی: هرگز چیزی که شاد و باصفا است، نباید ویران شود، مگر اینکه کسی وجود داشته باشد که خواهان ویرانی آن باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.