گنجور

 
حاجب شیرازی

قبله آزادگان ابروی جانان است و بس

فتنه آخر زمان آن چشم فتان است و بس

دختر رزصد مسیح از یک شکم بی شوی زاد

تا نگویند این هنر با دخت عمران است و بس

نیست در جن و ملک سودای عشق و ذوق طبع

این دو خصلت در جهان مخصوص انسان است و بس

ای که در شق القمر انکار داری هان ببین

سر او اندر خم ابروی جانان است و بس

مصحف روی تو را هر کس که یک آیت بخواند

اولین توصیف او آیات قرآن است و بس

دردمندان غمت را میل درمان هیچ نیست

هر چه آید از ما تو را عین درمان است و بس

«حاجب » این زیبا غزل برخوان به بزم عارفان

تا نگویند این فصاحت خاص حسان است و بس

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode