قبله آزادگان ابروی جانان است و بس
فتنه آخر زمان آن چشم فتان است و بس
دختر رزصد مسیح از یک شکم بی شوی زاد
تا نگویند این هنر با دخت عمران است و بس
نیست در جن و ملک سودای عشق و ذوق طبع
این دو خصلت در جهان مخصوص انسان است و بس
ای که در شق القمر انکار داری هان ببین
سر او اندر خم ابروی جانان است و بس
مصحف روی تو را هر کس که یک آیت بخواند
اولین توصیف او آیات قرآن است و بس
دردمندان غمت را میل درمان هیچ نیست
هر چه آید از ما تو را عین درمان است و بس
«حاجب » این زیبا غزل برخوان به بزم عارفان
تا نگویند این فصاحت خاص حسان است و بس
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این اشعار، شاعر به زیبایی و عظمت جانان (عشق یا معشوق) اشاره میکند و تأکید مینماید که تمامی زیباییها و خصوصیات خاصی که در جهان وجود دارد، تنها به او نسبت داده میشود. او به ویژگیهایی چون ابرو و چشم معشوق اشاره میکند که همگی از خصلتهای انسان و عشق ناشی میشوند. همچنین، شاعر به انکار برخی افراد درباره زیبایی و معانی عمیق اشاره کرده و میگوید که اگر کسی معانی ژرف را جستجو کند، به زیبایی و شگفتیهای قرآن و عشق پی میبرد. در نهایت، شاعر به اهمیت عشق و دردهای ناشی از فراق میپردازد و میگوید که هر درمانی برای دردها در نهایت به عشق مربوط میشود.
هوش مصنوعی: بهشت آزادگان و راهنمای آنان، ابروی معشوق است و بس. فتنۀ آخرالزمان تنها در آن چشم فریبنده نهفته است و بس.
هوش مصنوعی: دختر رزمند مسیح از یک مادر بدون همسر به دنیا آمد تا به این بهانه گفته نشود که این مقام و فضیلت تنها مختص دختر عمران (مادر حضرت مریم) است و دیگر کسی نمیتواند به این مرتبه دست یابد.
هوش مصنوعی: نه در جن و نه در فرشتگان خبری از عشق و احساس وجود ندارد. این دو ویژگی تنها مختص انسانهاست و هیچ موجود دیگری در جهان این لذتها را تجربه نمیکند.
هوش مصنوعی: اگر تو به وجود معجزه شک دارید، به چهره محبوب نگاه کن؛ او خود دلیلی بر زیبایی و شگفتی است.
هوش مصنوعی: هر کسی که درباره زیباییهای تو سخن بگوید، اولین توصیفش همان آیات قرآن و زیباییهای آن خواهد بود و غیر از این چیزی نمیتواند بیان کند.
هوش مصنوعی: افراد دچار درد و رنج، علاقهاي به درمان غم و ناراحتی تو ندارند؛ هر چیزی که از ما به تو میرسد، خود به نوعی درمانی است و بس.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی بیان میکند که ای زیبای خوش سخن، برو و در محفل عارفان شعر خود را بخوان تا دیگران نگویند که این سخنوری و فصاحت تنها ویژه حسان است و کسی دیگر نمیتواند به این زیبایی سخن بگوید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میوه باغ امیدم داغ حرمان است و بس
یار دلسوزی که میبینم نمکدان است و بس
پشت و روی این ورق را بارها گردیدهام
عالم از جهان مرکب یک شبستان است و بس
نور شرم از دیده خوبان بازاری مجوی
[...]
گریه از کردار ما، مقبول جانان است وبس
شبنم از گلشن، پسند مهر تابان است و بس
سربلندان جهان را نام احسان است و بس
سرو را در بوستان قد نمایان است و بس
خانه این قوم را چون مسجد آدینه دان
زینت قالین شأن پیش ایوان است و بس
گر روی در خانه ایشان پشیمان می خوری
[...]
چون به عکس آری نظر خورشید تابان است و بس
باز چون بر اصل بینی ظل یزدان است و بس
سوی عکس ار دسترس نبود عجب نبود که نیست
دسترس تن را به جان وین صورت جان است و بس
ظل یزدان را چو یزدان گیر و این فرخنده کاخ
[...]
از تبسم لعل او چون غنچه خندان است و بس
بر جراحتهای قلبم یک نمکدان است و بس
گر نباشد مدعا عرض نیاز خویشتن
از عرق بر روی ساحل موج طوفان است و بس
تحفه دیگر ندارم درخور عرض ادب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.