آمد از کتم عدم این نطفه در ملک وجود
در لباس آدم آمد کرد خود را خود سجود
صورتی بر زد ز باد و خاک بر آتش قرار
چون ندید آن دیو ناری زان نکرد او را سجود
طالبا! آن «رق منشوری » وجه آدم است
سوره اسما بخوان از سوره و آیات هود
یافته حرف و حروف تلک آیات الکتاب
ماه روی یوسفی دل از زلیخا می ربود
هشت و شش تکرار بی تکرار چون خمس و زکات
تلک آیات الکتاب از حرف چون آیینه بود
سر قرآن است و ظاهر شد ز فضل لم یزل
گر مسلمان را مسلم نیست گبر است و یهود
چون مسلمان سر واسجد و اقترب را درنیافت
نامسلمان است و وارون طبع چون دیو مشود(؟)
سر قرآن را نخواند از لوح محفوظ خدا
دیو ناری بود از آن بر آسمان راهش نبود
شهر علم مصطفی را چون علی بابهاست
نام او را هشت نطق است در از آن خواهد گشود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بوالخلیل آنکو بگیتی زو شده موجود جود
جعفر آن کش چوب گشت از طالع مسعود عود
وصف آن مخدوم میکن گرچه میرنجد حسود
کاین حسودی کم نخواهد گشت از چرخ کبود
گرچه خود نیکو نیاید وصف می از هوشیار
چون پی مست از خمار غمزه مستش چه سود
مست آن می گر نهای می دو پی دستار و دل
[...]
ای که چون جان رفته ای از پیش ما، باز آی زود
کز فراقت سوختم بر آتش دل همچو عود
پیش روی خود مرا بنشان بر آتش چون سپند
تا بسوزم خویشتن را کوری چشم حسود
ای که بردی آبروی من ز آه دل بترس
[...]
باد پیمائی که جم را خاک ره پنداشتی
بر من از دیوانگی هر دم کمینی می گشود
گفتم آخر چند ازین گرمی برو سردی مکن
می فروزی آتش و خود کور می گردی بدود
چون نداری زهره ئی زهرت نمی باید فشاند
[...]
با سرود و آه و ناله میرود اشکم چو رود
در پیش مستان محبت این بود رود و سرود
عاشقان را در محافل ناله سازد سر بلند
مطربان را در مجالت آبرو باشد ز رود
با سرشکم دجله و جیحون دو بار آشناست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.