مرا از تیغ هجران دل دو نیم است
که از وصلش امید، از هجر بیم است
حدیث زمهریر از آه من پرس
که اندر سینهام نار جحیم است
نخستین عشق من روز ازل بود
نیاز ما و ناز او قدیم است
به نادان اگر کردم گناهی
همیدانم که طبع او کریم است
مخوان ای باده نرگس چشم او را
که بیماری و فکر تو سقیم است
به رویش حلقه کرده مار گیسو
ید بیضا و ثعبان کلیم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز رشک نام او عالم دو نیم است
که عالم، یکی او را دو میم است
تو دری گر یتیمی این چه بیم است
که در را بهترین وصفی یتیم است
فراق دوستان کاری عظیم است
چه میگویم که دردی بس الیم است
اگر چه دوست با ما نیست یک دم
وصالش مونس و هجران ندیم است
اگر هجران، خیالش همنشین است
[...]
مرا در آرزویت غم ندیم است
به تو گر نیست روشن، حق علیم است
به خاک پای تو خوردیم سوگند
از آن معنی که سوگندی عظیم است
چو دل با ابرویت پیوسته بودم
[...]
پس از وی همچو عُرْجونِ قدیم است
ز تقدیر عزیزی کو علیم است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.