فراق دوستان کاری عظیم است
چه میگویم که دردی بس الیم است
اگر چه دوست با ما نیست یک دم
وصالش مونس و هجران ندیم است
اگر هجران، خیالش همنشین است
وگر وصل، اتصالش مستقیم است
به جز او هیچ دیگر دوستان را
به حمدالله نه امّید و نه بیم است
دورویی شرط مردان نیست اما
چه می خواهی دل ما خود دو نیم است
نیارم طاقت یک نکتهٔ خضر
برو گو مدعی گر خود کلیم است
تو هم بر جهل خود میباش محکم
مسلم گشته را دل ناسلیم است
ترا باد آن همه تا چند گویی
که در فردوس الوان نعیم است
مقاماتی که مردان راست درعشق
برون از حد فردوس و جحیم است
ندیدهست آن ممالک انقلابی
که ملک عاشقان ملکی قدیم است
تو خواهی ملحدم خوان خواه مشرک
اگر ناحق نداند حق علیم است
به نزد مدعی خود حق و باطل
به یک نرخ است و سودایی عظیم است
به نادانی نزاری را گروهی
چنان دانند کو مردی حکیم است
ولی من خویشتن را نیک دانم
ز حکمت ها دلم اندک حلیم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز رشک نام او عالم دو نیم است
که عالم، یکی او را دو میم است
تو دری گر یتیمی این چه بیم است
که در را بهترین وصفی یتیم است
مرا در آرزویت غم ندیم است
به تو گر نیست روشن، حق علیم است
به خاک پای تو خوردیم سوگند
از آن معنی که سوگندی عظیم است
چو دل با ابرویت پیوسته بودم
[...]
پس از وی همچو عُرْجونِ قدیم است
ز تقدیر عزیزی کو علیم است
اگر روحت ز آلایش سلیم است
رسیدن در صراط المستقیم است
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.