من کیام؟ سرگشتهای، بیچارهای
دردمندی، خستهای، آوارهای
دل ز من بربود و پنهان کرد رو
شوخ چشمی، فتنهای، عیّارهای
همچو گل بنشسته بر خار فراق
چون گهر درمانده اندر چارهای
از ضعیفی چو سُها گشتم ولی
در سفر افتاده چون سیارهای
طالعی دارم که هرگز ننگریست
از سعادت سوی او استارهای
هست ناصر را غم دل صد هزار
هیچکس او را نشد غمخوارهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
من کهام یک بندهٔ بیچارهای
از مقام جان و تن آوارهای
فارغم گر گشت دل آوارهای
از جهان تا کم بود غمخوارهای
آفتاب عشق تو تابنده باد
تا بریزد هر کجا استارهای
آفتابی کو به کوه طور تافت
[...]
من کیم؟ سرگشته بیچاره ای
در بیابان فنا آواره ای
قهرمانی پر دلی خونخوارهای
تا که سازد در مصافش چارهای
زانکه نبود آدمی را چاره ای
از ته نانی و چارق پاره ای
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.