فارغم گر گشت دل آوارهای
از جهان تا کم بود غمخوارهای
آفتاب عشق تو تابنده باد
تا بریزد هر کجا استارهای
آفتابی کو به کوه طور تافت
پاره گشت و لعل شد هر پارهای
تابشش بر چادر مریم رسید
طفل گویا گشت در گهوارهای
هر کی او منکر شود خورشید را
کور اصلی را نباشد چارهای
چون عصای عشق او بر دل بزد
صد هزاران چشمه بین از خارهای
چشم بد گرچه که آن چشم من است
دور بادا از چنین رخسارهای
صد دکان مکر در بازار عشق
این چنین در بست از مکارهای
شمس تبریزی به پیش چشم تو
حلقه حلقه هر کجا سحارهای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره عشق و روشنایی آن صحبت میکند. شاعر از دلی آواره و غمزده میگوید که با تابش آفتاب عشق، غمها کاهش مییابند. عشق مانند نوری است که هر جا میتابد، دلها را روشن میکند. شاعر به تاثیر عشق بر جان انسانها اشاره دارد و آن را همچون خورشید و راهی برای گشایش در زندگی میداند. او همچنین به این نکته اشاره میکند که انکار عشق مانند انکار خورشید است و در نهایت، عشق شمس تبریزی را به عنوان نمودی از نور و زیبایی معرفی میکند.
هوش مصنوعی: اگر دل آوارهای از دنیا راحت شود، این نشانه آن است که دلتنگی و غم کمبود یک همدم در زندگی او کاهش یافته است.
هوش مصنوعی: نور عشق تو باید چون آفتاب بتابد تا هر جا که ستارهای باشد، روشنی بخشد.
هوش مصنوعی: خورشیدی که بر کوه طور تابید، هر قطعهای از آن پاره شد و تبدیل به لعل گرانبها گردید.
هوش مصنوعی: نور تابناک بر چادر مریم افتاد و بچهاش در گهوارهاش به خواب رفت.
هوش مصنوعی: هر کس خورشید را انکار کند، در واقع به خودش ظلم کرده و هیچ راه نجاتی برایش وجود ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی عشق او به دل من ضربه زد، هزاران چشمه از محبت و احساس در دل من روان شد.
هوش مصنوعی: چشم حسود هرچند که آن چشم من است، از این چهرهی زیبا دور باد.
هوش مصنوعی: در بازار عشق، صد دکان فریب و حرص وجود دارد، اما این همه به خاطر یکی از بازیگران فریبکار است که این بازار را به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: شمس تبریزی در نزد تو به شکلی زیبا و گرداگرد میچرخد، هر جا که جاذبهای شگفتانگیز وجود دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
من کهام یک بندهٔ بیچارهای
از مقام جان و تن آوارهای
پیش خویشان باش چون آوارهای
بر مه کامل زن ار مه پارهای
من کیام؟ سرگشتهای، بیچارهای
دردمندی، خستهای، آوارهای
دل ز من بربود و پنهان کرد رو
شوخ چشمی، فتنهای، عیّارهای
همچو گل بنشسته بر خار فراق
[...]
من کیم؟ سرگشته بیچاره ای
در بیابان فنا آواره ای
قهرمانی پر دلی خونخوارهای
تا که سازد در مصافش چارهای
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.