مرا ای ماه روزی بی تو سالیست
تو را هر دم ز مشتاقان ملالیست
اگر چه از فراقت در وبالم
مدامم با خیال تو وصالیست
دل مجروح من گم شد و گر باز
ز خون بر لعل تو خالیست خالیست
به کام ما دهانت خوش حدیثیست
به چشم ما میانت خوش خیالیست
چو نی مینالم اندر چنگ هجران
تنم زین ناله نالان همچو نالیست
چرا بلبل نمردی بی رخ گل
تو را از عاشق خود قیل و قالیست
همه نقصان خود بین همچو ناصر
مشو خودبین که آن عینالکمالیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگرچه روستم صاحب کمالیست
ولی در آرزوی ملکِ زالیست
دلم پیرانه سر با خردسالی ست
که باغ حسن را نازک نهالی ست
شکار آهوی شیرافکن اوست
به صحرای ختن هر جا غزالی ست
خیالش تا به چشمم جای کرده ست
[...]
مرا با مهر تو پیوسته حالی ست
که جز آن هر چه می بینم خیالی ست
چه عمرست این؟ که هر روزی چو سالیست
زوال عیش و رنج بی زوالیست
ز عهد مهد تا پایان پیری
ترا هر آنی ای فرزند حالیست
منت سربسته گویم تا بدانی
بهحد خویش هر نقصی کمالیست
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.