مرا ای ماه روزی بی تو سالیست
تو را هر دم ز مشتاقان ملالیست
اگر چه از فراقت در وبالم
مدامم با خیال تو وصالیست
دل مجروح من گم شد و گر باز
ز خون بر لعل تو خالیست خالیست
به کام ما دهانت خوش حدیثیست
به چشم ما میانت خوش خیالیست
چو نی مینالم اندر چنگ هجران
تنم زین ناله نالان همچو نالیست
چرا بلبل نمردی بی رخ گل
تو را از عاشق خود قیل و قالیست
همه نقصان خود بین همچو ناصر
مشو خودبین که آن عینالکمالیست