کوه پهلو بر زمین ماند ز بار درد ما
چرخ را سازد مشبک تیر آه سرد ما
کهربا خود را نهان سازد به زیر برگ کاه
گر بگیرد پرده از رخسار رنگ زرد ما
فوطه زاری شود در باغ طوق قمریان
گر رود سوی گلستان سرو یکتا گرد ما
هستی ما خاکساران را شود اسباب عیش
روشن است امروز چشم گردباد از گرد ما
شیوه چرخ ستمگر دایما عاجز کشیست
الحذر ای دوستان از دشمن نامرد ما
سیدا ما را نباشد تحفه یی غیر از نیاز
دست وایی ما بود امروز راه آورد ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گشته در راهت غبار آلود روی زرد ما
میرسیم از گرد راه اینست راه آورد ما
در هوای شمع رویت قطرههای اشک گرم
دم به دم بر چهره میبندد ز آه سرد ما
بس که از یاران هم دردان جدا افتادهایم
[...]
صبح بر خورشید می لرزد ز آه سرد ما
کوه می دزدد کمر در زیر بار درد ما
از رگ خامی نباشد میوه ما ریشه دار
پختگی پیداست چون آتش ز رنگ زرد ما
فتح ما آزاد مردان در شکست خود بود
[...]
ما خزان پرورده عشقیم، عیب ما مکن
گر نبیند بویی از بهبود، رنگ زرد ما
مایه ما در سفر، چون آب شد نقصان پذیر
آنچه ماند از مایه، خواهد گشت راه آورد ما
اشکهای گرم ما و آههای سرد ما
کس نداند کز کجا آید مگر هم درد ما
عاقلان را کی خبر باشد زحال عاشقان
کی شناسد درد ما جز آنکه باشد مرد ما
خام بیدردی چه داند اشک گرم و آه سرد
[...]
خاک شد تا در ره او جسم غم پرورد ما
نازها بر دیدة افلاک دارد گرد ما
دوستداران را به مرگ خویش راضی کردهایم
عاقبت درمان درد عالمی شد درد ما
یار بیپروا و یاران بیوفا، طالع زبون
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.