اشکهای گرم ما و آههای سرد ما
کس نداند کز کجا آید مگر هم درد ما
عاقلان را کی خبر باشد زحال عاشقان
کی شناسد درد ما جز آنکه باشد مرد ما
خام بیدردی چه داند اشک گرم و آه سرد
دردمند پختهٔ باید شناسد درد ما
شهسوار عرصهٔ عشقیم گردون زیر ران
بستهٔ این چار ارکان کی رسد در گرد ما
شد گواه عقل عاقل گونهای سرخ او
شاهدان عشق ما این گونهای زرد ما
پرده برخیزد یقین گردد کدامین بهترست
عقل تن پروردشان یا عشق جان پروردما
خارما و ورد ماجور حبیب و لطف او است
نیست کسرا در جهانچون خارما و ورد ما
حرّ ما و برد ما عشقست و عقل دوربین
جنت ما حرّ ما و دوزخ ما برد ما
یکه حرف فیض را مانند نبود در جهان
جفت حرف ما نباشد غیرحرف فرد ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردهای عاشقانه میپردازد. شاعر به تفاوت میان احساسات عاشقان و عاقلان اشاره میکند و میگوید تنها کسی که درد عاشقان را درک میکند، خود آنها هستند. او به روابط پیچیده عشق و عقل اشاره میکند و عشق را برتر از عقل میداند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که عشق و درد عاشقانه به گونهای خاص تجربه میشود که هیچ کس دیگری نمیتواند آن را درک کند و عشق را به عنوان منبع حیات و وجود معرفی میکند.
هوش مصنوعی: هیچکس نمیداند که این اشکهای گرم و آلام سرد از کجا نشأت میگیرند، مگر اینکه خود درد ما را احساس کند.
هوش مصنوعی: آیا عاقلها از وضعیت عاشقها باخبرند؟ چه کسی غیر از آنکه خود عاشق باشد، درد ما را میشناسد؟
هوش مصنوعی: کسی که هیچ دردی را تجربه نکرده، نمیتواند درک کند که اشکهای گرم و آههای سرد چه معنی دارند. تنها کسی که دردمند و پخته است، میتواند درد ما را بشناسد.
هوش مصنوعی: ما در میدان عشق، همچون سواران بزرگ هستیم و این جهان مانند اسبی تحت فرمان ماست. هیچکدام از چهار پایهٔ این دنیا نمیتوانند به ما نزدیک شوند.
هوش مصنوعی: عقل به حالت عاقلانهای به قرمزی او گواهی میدهد و عشق ما هم این رنگ زرد را که داریم، شاهدی به حساب میآورد.
هوش مصنوعی: زمانی که پرده کنار رود، مشخص میشود که کدام یک برتر است: عقل که بدنی را پرورش میدهد یا عشقی که جان را شکوفا میکند.
هوش مصنوعی: ما مثل خار و گل در باغ دوست هستیم و محبت او به ما این چنینی است، پس در دنیا هیچ کس مانند ما نیست.
هوش مصنوعی: زیبایی و عشق ما در حرارت هستی ما نهفته است، و عقل ما به مانند یک دوربین، به ما کمک میکند تا جنت و دوزخ زندگیمان را تشخیص دهیم. در واقع، لذتهای زندگی بر اساس عشق و احساسات ما شکل میگیرند.
هوش مصنوعی: در این دنیا هیچ کلامی مانند کلام فیض نیست و هیچکس جز ما نمیتواند چنین حرفی بزند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گشته در راهت غبار آلود روی زرد ما
میرسیم از گرد راه اینست راه آورد ما
در هوای شمع رویت قطرههای اشک گرم
دم به دم بر چهره میبندد ز آه سرد ما
بس که از یاران هم دردان جدا افتادهایم
[...]
صبح بر خورشید می لرزد ز آه سرد ما
کوه می دزدد کمر در زیر بار درد ما
از رگ خامی نباشد میوه ما ریشه دار
پختگی پیداست چون آتش ز رنگ زرد ما
فتح ما آزاد مردان در شکست خود بود
[...]
ما خزان پرورده عشقیم، عیب ما مکن
گر نبیند بویی از بهبود، رنگ زرد ما
مایه ما در سفر، چون آب شد نقصان پذیر
آنچه ماند از مایه، خواهد گشت راه آورد ما
خاک شد تا در ره او جسم غم پرورد ما
نازها بر دیدة افلاک دارد گرد ما
دوستداران را به مرگ خویش راضی کردهایم
عاقبت درمان درد عالمی شد درد ما
یار بیپروا و یاران بیوفا، طالع زبون
[...]
زخم کاری، می برازد بر دل پردرد ما
گریه خونبار میزیبد برنگ زرد ما
هر نفس چون شاهدان با آرزوی خفته است
عرض ما را داد بر باد این دل نامرد ما
همچو گل ما عاجز بند علایق نیستیم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.