آهم امشب در چمن سرگشتگان را یاد کرد
آشیان بلبلان را آسیایی یاد کرد
آید از هر حلقه زنجیر آواز درا
بس که در کوی تو گوشم تا سحر فریاد کرد
دل درا آغاز محبت کرد کار خود تمام
طفل من در تخته خوانی خویش را استاد کرد
غنچه گل از نسیمی در گلستان تازه روست
می توان ما را به اندک التفاتی یاد کرد
از وصال شمع چون پروانه گردد کامیاب
هر که ما را از برای سوختن امداد کرد
گردش دوران کند خاکش به سر چون گردباد
هر که اینجا تکیه بر دیوار بی بنیاد کرد
مرغ کاهل طبعم از دام فلک بیرون نرفت
عمر خود را صرف آب و دانه صیاد کرد
عشق او ای سیدا دل را به درد غم سپرد
این ستمگر ملک خود را وقف بر اولاد کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به احوالات عاشقانه و احساسات عمیق خود میپردازد. او از یاد کردن دلتنگیها و عشقهای ناکام صحبت میکند و به زیباییهای طبیعت و عشق به محبوب اشاره میکند. همچنین به تاثیرات جذب و جدایی در زندگیاش اشاره میکند و از درد و غم ناشی از عشق سخن میگوید. او نارضایتی از وضعیت زندگی و گذر زمان را نیز بیان میکند و در نهایت به احساس تسلیم و وفاداری به معشوق خود اشاره دارد. شعر ترکیبی از تصاویری زیبا و احساسات عمیق است که نشاندهنده عمق عشق و رنجهای ناشی از آن است.
هوش مصنوعی: امشب در چمن، صدای آه و نالهای به گوش رسید که یادآور سرگردانی کسانی بود که در حال پرسهزنی بودند. این صدا همچنین به یاد بلبلانی افتاد که لانه و آشیانه خود را فراموش کرده بودند.
هوش مصنوعی: صدای درا از هر حلقه زنجیر به گوش میرسد، چون گوش من تا سپیدهدم در کوی تو به فریاد درآمده است.
هوش مصنوعی: دل به محبت روی آورد و تمام کارهایش را به پایان رساند، همچنان که کودک من در یادگیری و تسلط بر درسهایش به استاد تبدیل شد.
هوش مصنوعی: غنچه گل با وزش نسیم در باغ گل، به شکوفایی و تازگی میرسد. حتی کمی توجه به ما میتواند یادآور این زیبایی باشد.
هوش مصنوعی: هر کسی که برای سوختن عشق ما کمک کند و در این مسیر حاضر شود، مانند پروانهای است که از وصال شمع بهرهمند میشود و به کامیابی میرسد.
هوش مصنوعی: دوران زندگی مانند گردبادی است که همه چیز را تحت تأثیر قرار میدهد. هر کسی که در این دنیا به چیزی ناپایدار و بیاساس تکیه کند، به راحتی دچار سرنگونی و فروپاشی خواهد شد.
هوش مصنوعی: پرندهای که دست و دلش به کار نمیرود، نتوانسته از دام آسمان رهایی یابد و تمام عمرش را صرف جستوجوی آب و دانه کرده است.
هوش مصنوعی: عشق به تو ای سید، دل مرا پر از درد و غم کرده است. این ظالم، ملک و داراییاش را به فرزندانش اختصاص داده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
آن کجا بر نیکخواهان خار چون شمشاد کرد
دشمنان را کرد غمین دوستان را شاد کرد
خواسته چون کاه کرد و کلک را چون باد کرد
گنج ویران کرد و خان زائران آباد کرد
هم موالی را ز بند درد و غم آزاد کرد
[...]
آبروی ما فراق ماهرویی باد کرد
حسن او ما را ز بند عشق خویش آزاد کرد
لعل رخسار از برای آن شدم کز بهر ما
یاد او بر مسند اقبال ما را یاد کرد
رای هجران از پی آن کرد تا از گفتگوی
[...]
دست فیاض تو خاطرهها ز بند آزاد کرد
عدل معمارت درونهای خراب آباد کرد
هر که میخواهد که در عهد تو آزادی کند
اولش چون تیغ باید روی چون فولاد کرد
باد ازان دست چنار انداخت کاندر عهد تو
[...]
ماه رخسارِ تو دید و عاشقی بنیاد کرد
گل نسیمت از صبا بشنید و دل برباد کرد
نخلِ قدّ دلکشت را بنده چون بسیار شد
از برای جان درازی سرو را آزاد کرد
مردمیهای رقیبت را فرامُش چون کنم
[...]
عید شد هر کس مه نو را مبارکباد کرد
هر گرفتاری بطاق ابرویی دل شاد کرد
گریه ی مستان ز سوز و ناله ی چنگ صبوح
زاهد خلوت نشین را رخنه در اوراد کرد
شام عید از جان خود بی او ملالی داشتم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.