در سر افتاده ست شوق باده ام
چون کنم در دام زهد افتاده ام
ساده لوحم همگنان دانند و من
در پی مه طلعتان ساده ام
هوش خواهد از من و من عقل و هوش
در خراباتی گرو بنهاده ام
از محبت می کنندم منع و من
خود ز مادر با محبت زاده ام
فاش کردی ای صفایی سرّ من
شرم کن از مصحف و سجّاده ام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات شاعر به حالتی از عشق و شوق اشاره دارد که او را به دام زهد انداخته است. او خود را فردی سادهلوح معرفی میکند که در جستجوی زیبایی معشوق است. همچنین، به تأثیر محبت در زندگیاش اشاره میکند و میگوید که از اول زندگیاش با محبت بزرگ شده است. در پایان، او از خود میخواهد که در برابر مسائل معنوی و مذهبی شرم کند، چون عشق و شوقش او را به حالتی متفاوت کشانده است.
هوش مصنوعی: شوق نوشیدن شراب در دل من به شدت وجود دارد، اما چگونه میتوانم از آن لذت ببرم در حالی که در دام زهد و پارسایی گرفتار شدهام؟
هوش مصنوعی: من آدم سادهای هستم و دوستانم هم این را میدانند، اما من هنوز در جستجوی زیبایی چهرهات هستم.
هوش مصنوعی: من از دست هوش و فهم خود خستهام و آن را در دیوانگی و بیخیالی سپردهام.
هوش مصنوعی: من را از محبت منع میکنند، در حالی که من خود از محبت به دنیا آمدهام.
هوش مصنوعی: به طور واضحی، ای زیبایی، راز من را آشکار کردی. از قرآن و سجادهام خجالت بکش.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
از پی فردای خود تا زاده ام
استخوانی خویش را ننهاده ام
او ندا کرده که خوان بنهادهام
نایب حقم خلیفهزادهام
بر در میخانه مست افتاده ام
سر به پای خم می بنهاده ام
در خرابات مغان مستانه باز
خوش در میخانه را بگشاده ام
جانسپاری می کنم در راه عشق
[...]
راه روشن من ز ره افتاده ام
هم عنان خود به رهزن داده ام
طفل اشکی در کنار افتاده ام
مفکن از چشمم که مردم زاده ام
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.