هَله هُش دار که در شهرْ دو سه طَرّارند
که به تدبیرْ کُلَهْ از سَرِ مَه بردارند
دو سه رندند که، هُشیارْ دل و، سَرمستند
که فَلَک را به یکی عربده، در چرخ آرند
سَر دِهانند که تا سَر نَدِهی، سِرّ نَدِهند
ساقیانند که انگور نمیافشارند
یارِ آن صورتِ غیبند که جانْ، طالب اوست
همچو چشم خوش او خیره کُش و بیمارند
صورتیاند ولی، دشمن صورتهایند
در جهانند ولی، از دو جهان، بیزارند
همچو شیران، بِدَرانند و به لب، میخندند
دشمن همدگرند و، به حقیقتْ، یارند
خَرفروشانه یکی با دگری در جنگند
لیک چون وانگری، مُتَّفقِ یک کارند
همچو خورشیدْ همه روزْ نظر میبخشند
مَثَلِ ماه و ستارهْ همه شب سَیّارند
گر به کفْ خاک بگیرند زَرِ سرخ شود
روزْ گندم دَرَوَند اَر چه به شبْ، جو کارند
دلبرانند که دلْ بَر ندهد بی بَرِشان
سَروَرانند که بیرونْ ز سَر و دستارند
شَکَّرانند که در معده، نگردند تُرُش
شاکرانند و از آن یارْ، چه برخوردارند
مَردُمی کن، برو از خدمتشان، مَردُم شو
زانکه این مَردُمِ دیگرْ، همه، مَردُمخوارند
بَس کن و، بیش مگو، گرچه دهانْ پُر سُخَنَست
زانکه این حرف و دَم و قافیه، هم اَغیارند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن به توصیف افرادی در یک شهر میپردازد که به نوعی فریبکار و رند هستند. آنها توانایی دارند که با تدبیر و زیرکی، اوضاع را به نفع خود تغییر دهند. این افراد، در عین اینکه به ظواهر دنیا وابستهاند، در حقیقت از آن بیزارند و در تلاش برای دستیابی به مقاصد خود هستند. آنها به شکلهای مختلفی با یکدیگر در تضاد هستند، اما در پسِ این دشمنیها، به نوعی همکاری و همدلی نیز وجود دارد. شاعر به خواننده هشدار میدهد که بهتر است از آنها دوری کند، زیرا این افراد به ظاهر با هم دوست هستند، اما در واقعیت، به یکدیگر آسیب میزنند و تنها به فکر منافع خود هستند. در نهایت، به این نکته اشاره میشود که صحبتهای این افراد تنها یک بازی زبانی است و ارزش چندانی ندارد.
هوش مصنوعی: احتیاط کن که در این شهر افرادی هستند که با نیرنگ و فریب میتوانند بهترین چیزها را از تو بگیرند.
هوش مصنوعی: چند نفر هستند که با وجود هوشیاری و آگاهی، همچنان در حال تفریح و خوشگذرانیاند و با یک فریاد میتوانند تغییراتی در جریان زندگی ایجاد کنند.
هوش مصنوعی: به دیگران اطلاعات و رازهایت را نباید فاش کنی، مگر اینکه خودت اول چیزی را به آنها بدهی. کسانی که شراب میسازند، وقتی انگور نداشته باشند، نمیتوانند چیزی تولید کنند.
هوش مصنوعی: یار آن موجود غیبی است که روح به دنبال اوست. همچون چشمان زیبا که خیره کنندهاند و بیمار دلها را به سوی خود جذب میکنند.
هوش مصنوعی: آنها به ظاهر زیبا هستند اما در باطن دشمن هستند. در این دنیا حضور دارند، اما از هر دو جهان متنفرند.
هوش مصنوعی: آنها مانند شیران شجاع و دلاور هستند و در عین حال بر لبهایشان لبخند میزنند. در واقع، دشمنی با یکدیگر ندارند و به حقیقت در کنار هم هستند.
هوش مصنوعی: دو نفر که ظاهراً با یکدیگر در حال درگیری هستند، در واقع در پشت پرده بر سر یک هدف مشترک توافق دارند.
هوش مصنوعی: مانند خورشید که در تمام روز نوری میافشاند، ماه و ستارهها نیز در طول شب به حرکت و سیری میپردازند.
هوش مصنوعی: اگر خاک را در دست بگیرند، طلای سرخ میشود و روز، گندم درو میکنند، هرچند شب، جو میکارند.
هوش مصنوعی: مردم عاشق هستند که دل خود را بدون محبوبانشان نمیدهند و افرادی با وضعیت خاص هستند که از مقام و جایگاه خود فراتر رفتهاند.
هوش مصنوعی: شکرگزاران کسانی هستند که به خاطر نعمتهایی که دارند، بهجای آنکه به دنیای مادی فکر کنند، به روح و معنای زندگی توجه میکنند. آنها از یار و محبوب خود بهرهمند هستند و از این ارتباط شادمانند.
هوش مصنوعی: از خدمت مردم دور شو و به آنها بپیوند، زیرا مردمی که در اطرافت هستند، همه به نوعی وابسته به دیگرانند و به خودشان توجهی ندارند.
هوش مصنوعی: فقط کافی است که سکوت کنی و بیشتر صحبت نکنی، هرچند که دهانت پر از حرف و سخن است، زیرا این گفتار و شعر هم بیگانگان هستند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عاشقان بر درت از اشک چو باران کارند
خوش به هر قطره دو صد گوهر جان بردارند
همه از کار از آن روی معطل شدهاند
چو از آن سر نگری موی به مو در کارند
گرچه بیدست و دهانند درختان چمن
[...]
پیش رویت دگران صورت بر دیوارند
نه چنین صورت و معنی که تو داری دارند
تا گل روی تو دیدم همه گلها خارند
تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند
آن که گویند به عمری شب قدری باشد
[...]
مه و خورشید اگرچه رخ نیکو دارند
پیش آن روی نکو صورت بر دیوارند
گل رخسار ترا میوه جمال و حسنست
وین نکویان همه بی میوه چو اسپیدارند
آیت محکم این سوره تویی و دگران
[...]
عاشقان طالب و صاحب نظران در کارند
عاقلان بیخبر و بیخبران هشیارند
خفته صبح ازل رفت پس پرده خواب
تا شبانگاه ابد زنده دلان بیدارند
موسی از طور تجلی ارنی گفت و گذشت
[...]
باده نوشان که چو من معتکف خمارند
وقت آن است که خاطر به چمن بسپارند
ابر میگرید و مرغان چمن میزارند
هوس سرو و گل، آنها که چو ناصر دارند
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۷ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.