مرغ دلم باز پریدن گرفت
طوطی جان قند چریدن گرفت
اشتر دیوانه سرمست من
سلسله عقل دریدن گرفت
جرعه آن باده بیزینهار
بر سر و بر دیده دویدن گرفت
شیر نظر با سگ اصحاب کهف
خون مرا باز خوریدن گرفت
باز در این جوی روان گشت آب
بر لب جو سبزه دمیدن گرفت
باد صبا باز وزان شد به باغ
بر گل و گلزار وزیدن گرفت
عشق فروشید به عیبی مرا
سوخت دلش بازخریدن گرفت
راند مرا رحمتش آمد بخواند
جانب ما خوش نگریدن گرفت
دشمن من دید که با دوستم
او ز حسد دست گزیدن گرفت
دل برهید از دغل روزگار
در بغل عشق خزیدن گرفت
ابروی غماز اشارت کنان
جانب آن چشم خمیدن گرفت
عشق چو دل را به سوی خویش خواند
دل ز همه خلق رمیدن گرفت
خلق عصااند عصا را فکند
قبضه هر کور که دیدن گرفت
خلق چو شیرند رها کرد شیر
طفل که او لوت کشیدن گرفت
روح چو بازیست که پران شود
کز سوی شه طبل شنیدن گرفت
بس کن زیرا که حجاب سخن
پرده به گرد تو تنیدن گرفت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، به بیان احساسات و تجربیات عاشقانه و ترسیم زیباییهای طبیعی میپردازد. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا، مانند پرواز مرغ دل، چریدن طوطی و وزیدن باد صبا، حالاتی از شوق و عشق را به تصویر میکشد. همچنین به تضادهایی همچون عقل و دیوانگی، محبت و حسد، و سوختن دل به خاطر عشق اشاره میکند. در انتها، شاعر به صورت کنایی به حجاب سخن و راز و رمزهای عشق و زندگی انسانی پرداخته و تأکید میکند که عشق و احساسات عمیق انسانی فراتر از کلمات و ظواهر است.
هوش مصنوعی: پرنده دلم دوباره به پرواز درآمد و طوطی جانم در حال چرخیدن به دور قند است.
هوش مصنوعی: شتر دیوانه که سرشار از خوشی و بیخیالی است، به طور ناگهانی عقل و تفکر من را به هم ریخت و از هم گسست.
هوش مصنوعی: نوشیدن آن شراب بیاحتیاط باعث شد که او به حالت غرق در شادی و هیجان به این سو و آن سوی رفتن بپردازد.
هوش مصنوعی: شیر نر و سگهای اهل کهف، خون مرا دوباره نوشیدند.
هوش مصنوعی: آب در این جوی آرام آرام در حال جریان است و بر لبهای جوی، سبزهای تازه و سرسبز شکفته شده است.
هوش مصنوعی: باد خوشی دوباره در باغ وزید و بر روی گلها و گلزارها شروع به وزیدن کرد.
هوش مصنوعی: عشق را به بهایی به من فروخت و دلش به خاطر عیبم سوخت، اما دوباره خواست که مرا پس بگیرد.
هوش مصنوعی: رحمتش مرا به سمت خود کشاند و در دل خوشی، به ما نگریست و غمگینی را رها کرد.
هوش مصنوعی: دشمن من متوجه شد که دوستم به خاطر حسادت به من آسیب میزند.
هوش مصنوعی: دل از فریب و نیرنگ دنیا رها شد و به محبت و عشق پناه آورد.
هوش مصنوعی: ابروهای او که نشاندهنده غم است، بهطرز خاصی به سمت آن چشمها اشاره میکند و به آرامی خم میشود.
هوش مصنوعی: زمانی که عشق دل را به سمت خود فرا میخواند، دل از همهی مخلوقات و دنیا جدا میشود و به نوعی فرار میکند.
هوش مصنوعی: مردم مانند عصا هستند و هر کسی که نابینا است، به محض دیدن، کنترلش را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: مردم مانند شیرهای قدرتمند و آزادند، اما گاهی مانند شیرانی که فرزند خود را رها کردهاند، به دنبال لذتجویی و غرق شدن در دنیا میروند.
هوش مصنوعی: روح مانند بازی است که وقتی صدای طبل را از طرف پادشاه بشنود، به پرواز درمیآید.
هوش مصنوعی: بس کن، چون دیگر حرف زدن مانند پردهای دور تو را گرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
عشق رگ جانش کشیدن گرفت
دل پی جانانش طپیدن گرفت
لاله به کف جام دمیدن گرفت
سبزه سر زلف رسیدن گرفت
جشن گل و عید بیابان رسید
هر که دلی داشت دویدن گرفت
وحشتم این بار ز جا کنده بود
[...]
نغمهٔ ایجاد دمیدن گرفت
رایحهٔ فیض وزیدن گرفت
باد صبا باز وزیدن گرفت
مرغ سحر باز پریدن گرفت
تارِ دو گیسوش کشیدن گرفت
لب به لبش هِشت و مَکیدن گرفت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.