نگارا بیسر زلفت پریشانم، به جان تو
به جز زلفت نمیخواهد دل و جانم، به جان تو
به زلف عنبرافشان، کن علاج ما کزین بهتر
علاج رنج سودایی نمی دانم، به جان تو
به غیر از سجده رویت ز من هر طاعتی کآمد
از آن کردار بی حاصل پشیمانم، به جان تو
(مرا تا هدهد دل شد رسول نامه عشقت
ز آصف بسته ام صف ها، سلیمانم به جان تو)
ز رنج فرقت و دوری، شدم رنجور و رنجیده
خلاصی ده از این رنجم مرنجانم به جان تو
شب و روزم خیال آن که چشمی بر من اندازی
وصال این سعادت را نگهبانم به جان تو
مکن درد مرا درمان به صبر ای آرزوی جان
که این درمان بسی تلخ است و درمانم به جان تو
بیان حسن خال خود هم از حسن و جمال خود
بپرس آن را، مپرس از من که حیرانم به جان تو
پری و حور و ماه و خور، رخت را بنده اند ای مه!
تو را من چون پری خوانم نمی خوانم به جان تو
چو قرص خور، شدم پیدا ولی اعمی نمی بیند
ببین کز چشم نامحرم چه پنهانم به جان تو
چو هستم بنده عشقت به ملک دنیی و عقبی
مده از دست و مفروشم که ارزانم به جان تو
به یاد عهد و پیمانی که بستم در ازل با تو
نه عهدم ذره ای کم شد، نه پیمانم به جان تو
چمن گر زانکه می نازد به یک دامن گل خودرو
من از گلدسته رویت گلستانم به جان تو
مرا خاک در خود خوان و گر خواهی نسیمی گو
به هر اسمی که میخوانی بخوان کآنم به جان تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
دگرباره بشوریدم بدان سانم به جان تو
که هر بندی که بربندی بدرانم به جان تو
من آن دیوانه بندم که دیوان را همیبندم
زبان مرغ میدانم سلیمانم به جان تو
نخواهم عمر فانی را تویی عمر عزیز من
[...]
ز سودای سر زلفت پریشانم به جان تو
محبان تو بسیارند از ایشانم به جان تو
اگر لطفت کند رحمت مرا از خاک بردارد
نثار و پیشکش جان را بر افشانم به جان تو
به هر حالی که می باشم نباشم بی خیال تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.