گنجور

 
مولانا

ای دل شکایت‌ها مکن تا نشنود دلدار من

ای دل نمی‌ترسی مگر از یار بی‌زنهار من

ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من

نشنیده‌ای شب تا سحر آن ناله‌های زار من

یادت نمی‌آید که او می کرد روزی گفت گو

می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من

اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان

این بس نباشد خود تو را کآگه شوی از خار من

گفتم امانم ده به جان خواهم که باشی این زمان

تو سرده و من سرگران ای ساقی خمار من

خندید و می گفت ای پسر آری ولیک از حد مبر

وانگه چنین می کرد سر کای مست و ای هشیار من

چون لطف دیدم رای او افتادم اندر پای او

گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من

گفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیان

خواهی چنین گم شو چنان در نفی خود دان کار من

گفتم منم در دام تو چون گم شوم بی‌جام تو

بفروش یک جامم به جان وانگه ببین بازار من

 
 
 
غزل شمارهٔ ۱۷۹۷ به خوانش محسن لیله‌کوهی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
مولانا

بویی همی‌آید مرا مانا که باشد یار من

بر یاد من پیمود می آن باوفا خمار من

کی یاد من رفت از دلش ای در دل و جان منزلش

هر لحظه معجونی کند بهر دل بیمار من

خاصه کنون از جوش او زان جوش بی‌روپوش او

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حکیم نزاری

ای بخت اگر حامی شوی سعیی کنی در کار من

باشد که هم یاری کند روزی دلِ نایار من

از جان چه دارم یک رمق وز دل چه گویم یک نفس

آه از دلِ بی جان من وای از دلِ بی‌کارِ من

آری نزاری خوانده‌ای الصبر مفتاح‌الفرج

[...]

امیرخسرو دهلوی

ماهی گذشت و شب نخفت این دیده بیدار من

یادی نکرد از دوستان یار فرامش کار من

فریاد شبهایم چنین کز درد می آرد خبر

بسیار دلها خون کند، این ناله های زار من

زین بخت بی فرمان خود در حیرت مرگم، دمی

[...]

حسین خوارزمی

بازم به نازی شاد کن ای نازنین دلدار من

مرهم ز زخم عشق نه بر سینه افکار من

ای آتش عشق خدا سوزان تن خاکی ما

وی صرصر وحدت بیا بر باد ده آثار من

در راه وحدت ای شمن زنار شد هستی من

[...]

آشفتهٔ شیرازی

ای مار زلفین سیه ای عقرب جرار من

تا کی زنی نیشم بدل تا کی کنی آزار من

دفتر بگیر و جام ده کام من بدنام ده

با آن چلیپا طره ات تبدیل کن زنار من

چشم تو خورده خون من چون من که خوردم خون دل

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه