گنجور

 
مولانا

این شکل که من دارم ای خواجه که را مانم

یک لحظه پری شکلم یک لحظه پری خوانم

در آتش مشتاقی هم جمعم و هم شمعم

هم دودم و هم نورم هم جمع و پریشانم

جز گوش رباب دل از خشم نمالم من

جز چنگ سعادت را از زخمه نرنجانم

چون شکر و چون شیرم با خود زنم و گیرم

طبعم چو جنون آرد زنجیر بجنبانم

ای خواجه چه مرغم من نی کبکم و نی بازم

نی خوبم و نی زشتم نی اینم و نی آنم

نی خواجه بازارم نی بلبل گلزارم

ای خواجه تو نامم نه تا خویش بدان خوانم

نی بنده نی آزادم نی موم نه پولادم

نی دل به کسی دادم نی دلبر ایشانم

گر در شرم و خیرم از خود نه‌ام از غیرم

آن سو که کشد آن کس ناچار چنان رانم

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۴۶۷ به خوانش علیرضا بخشی زاده روشنفکر
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
انوری

ای دوست‌تر از جانم زین بیش مرنجانم

مگذر ز وفاداری مگذار برین سانم

جان بود و دلی ما را دل در سر کارت شد

جان مانده چه فرمایی در پای تو افشانم

من با تو جفا نکنم تو عادت من دانی

[...]

مولانا

در عشق سلیمانی من همدم مرغانم

هم عشق پری دارم هم مرد پری خوانم

هر کس که پری خوتر در شیشه کنم زوتر

برخوانم افسونش حُراقه بجنبانم

زین واقعه مدهوشم باهوشم و بی‌هوشم

[...]

سعدی

آن دوست که من دارم وآن یار که من دانم

شیرین دهنی دارد دور از لب و دندانم

بخت این نکند با من کآن شاخ صنوبر را

بنشینم و بنشانم گل بر سرش افشانم

ای روی دل‌آرایت مجموعهٔ زیبایی

[...]

امیرخسرو دهلوی

در دیده چه کار آید؟ این اشک چو بارانم

بر دیده اگر، جانا، سروی چو تو بنشانم

خود را به سر کویت بدنام ابد کردم

از هر چه جز این کردم، از کرده پشیمانم

جانم به فدات آن دم کز بعد دو سه بوسه

[...]

اوحدی

آن دوست که می‌بینم، آن دوست که می‌دانم

تا آنکه رخش دیدم، او من شد و من آنم

در آینه جز رویی ننمود مرا، زین رو

ای کاج! بدانم تا: بر روی که حیرانم؟

هر چند که میران را از مورچه عار اید

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه