مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۳

اگر یئی دیر قارینداش  یوخسا یاوز

اوزون یولدا سنه بو در قلاوز

چوبانی برک دوت قوردلار اوکوش‌دور

اشیت بندن قراگوزیم قراگوز

اگر ططسن اگر رومین وگر ترک

زبان بی‌زبانان را بیاموز

سر چوب تری آن گاه گرید

که یابد آن سوی دیگر تف و سوز

چو اسماعیل قربان شو در این عشق

که شب قربان شود پیوسته در روز

خمش آن شیر شیران نور معنیست

پنیری شد به حرف از حاجت یوز