گنجور

حاشیه‌گذاری‌های گزنفون

گزنفون

تاریخ پیوستن: ۲۲م خرداد ۱۴۰۳

آمار مشارکت‌ها:

حاشیه‌ها:

۱۳


گزنفون در ‫۷ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۲۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » بیست و دوم:

بیت چهارم از بند دوم:

همگی فربهی و پرورش و افزونیست

چو نهاد «این لبون» بر سر آن شیر لبان

غلط است و صحیح آن به این صورت است:

چو نهاد «ابن لبون» بر سر آن شیر لبان

ابن لبون یا ابن اللبون ؛ شتر کره ٔ دوساله یا به سال سوم درآمده

گزنفون در ‫۷ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » ترجیعات » یازدهم:

این سه بیت در نسخه فروزانفر هست و اینجا از قلم افتاده:

 

بند دوم بعد از بیت هفتم:

بهل باغ و شقایق را، مشرح کن حقایق را
که ما آن‌کاره‌ایم ای جان و این هنگام کارست آن

 

بند پنجم بعد از بیت نهم:

بر آن ثور و بر آن بره، که شد خورشید را منزل

نباشد شیر را دستی، نیاید زیر مقهوری

 

بند هفتم، بعد از بیت هشتم:

کی خواهد زاد از مادر، کی خواهد باد دادن سر
کی درماند به شور و شر، که یابد مال بشری را

گزنفون در ‫۷ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۵:۵۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۲۹:

بعضی از دوستان در مورد چاپهایی از دیوان شمس بر اساس نسخه فروزانفر سخن گفته‌اند که حاوی ده‌ها و بلکه صدها غزل بیش از تعداد غزلهایی است که در گنجور آمده! جا دارد به این عزیزان یادآوری کنم که چاپهای متفرقه بسیاری از دیوان شمس توسط ناشران گوناگون منتشر شده که اغلب تک جلدی یا دو جلدی هستند و روی جلد عموم آنها نوشته شده "بر اساس" چاپ فروزانفر یا "بر اساس" نسخه فروزانفر یا "بر اساس" تصحیح فروزانفر؛ مانند شاهنامه‌هایی که بر روی آنها نوشته شده "بر اساس" چاپ مسکو (عبارت "بر اساس"، اسم رمز چاپهای جعلی است). هیچ کدام این چاپها در مجامع آکادمیک دارای کمترین اعتباری نیستند و نسبت دادنشان به مرحوم فروزانفر علاوه بر آنکه دروغی است برای فریب مشتری و کسب درآمد برای ناشر، بیانگر این واقعیت تلخ نیز هست که عالمان و محققان واقعی مانند فروزانفر در این مرز و بوم تا چه اندازه مظلوم و بی‌دفاعند و هیچ قانون یا مجری قانونی از حرمت و اعتبارشان محافظت نمی‌کند و هر مدعی کذابی می‌تواند تکه‌ای از منزلتشان را ببُرد و تبدیل به پول کند و در جیبش بگذارد. این ناشران عزیز موجودات چندان عجیب و غریبی نیستند؛ از سیاره دیگری نیز نیامده‌اند. همینجا در دل همین کامنتها عزیزانی را مشاهده می‌کنیم که به صرف تمایلات مذهبی و فرقه‌ای یا حتی سیاسی اصرار دارند که باید یاوه‌هایی مثل این دو غزل را از آن مولانا دانست بدون آنکه کمترین اطلاعی از اصول تصحیح متون و نسخه‌شناسی داشته باشند. این حجم از ادعای قاطع حقیقتاً مایه حیرت و شگفتی است. امروز با این همه نظارت و قانون و وسایل ارتباطی و دسترسی آسان به اطلاعات، کتاب چاپ می‌کنند و تصحیح آنرا به کسی نسبت می‌دهند که روحش هم از آن بی‌خبر است؛ حال این عزیزان انگار همین حجت برایشان کافی است که فلان غزل دویست سال پیش در چاپ سنگی هندوستان به نام مولانا آمده باشد! گویی از آشفته‌بازار نسخه‌های خطی اطلاعی ندارند! بامزه‌تر آنکه نظر اجتهادی هم می‌دهند که این غزل با تفکرات مولانا سازگار است! جا دارد نیکلسون سر از خاک برآورد و در مقابل این متخصصین مولوی‌شناس سر ارادت بر آستان ادب بساید و دوباره به خاک فروبرود! این ناشران عزیز هم با همین قبیل اغراض به اضافه اغراض مادی و به پشتوانه فقر مفرط علمی اقدام به چاپ این کتابها می‌کنند و چون می‌دانند بدون توسل به نامهای بزرگ بارشان بار نمی‌شود نام بزرگمردی چون فروزانفر را با گشاده‌دستی خرج اغراضشان می‌کنند. معتبرترین چاپ دیوان شمس تحت عنوان «کلیات شمس یا دیوان کبیر» با تصحیحات و حواشی بدیع الزمان فروزانفر در ده مجلد توسط انتشارات امیرکبیر منتشر شده است و حاوی 3129 غزل، 44 ترجیع، دو قطعه در بخش مستدرکات، و 1983 رباعی است به اضافه فرهنگ نوادر و فهرست آیات و احادیث و قوافی و اعلام. روش تصحیح ایشان به این صورت بوده که ده یا یازده نسخه از قدیم‌ترین نسخ دیوان را که عمدتاً توسط مریدان با واسطه مولانا در حلقه‌های دراویش مولویه کتابت شده گرد آورده و تمام آنها را بی آنکه غزل یا حتی بیتی را حذف بکند در متن خود آورده بگونه‌ای که متن چاپی، نسخه‌ای است مشتمل بر کلیه اشعاری که در این نسخه‌های خطی آمده. اکنون مسلم است که بسیاری از این غزلها متعلق به سلطان ولد یا شمس مغربی یا شاعری دیگر است اما چون بنای فروزانفر گزارش دقیق و کامل این نسخه‌ها بوده آنها را در متن آورده است. بنابراین در چاپ فروزانفر هم اشعاری هست که مصححین بعدی آنها را حذف خواهند کرد با اینحال این دو غزل غالیانه در چاپ فروزانفر نیامده که معنی‌اش این است که در هیچیک از نسخه‌های قدیمیِ موجود و شناخته‌شده اثری از آنها نیست و سر و کله‌شان ناگهان در جُنگها و نسخه‌های متأخر پیدا شده آنهم احتمالا در زمان صفویه که ایدئولوژی سیاسی حاکم همچون ویروسی به جان قلم کاتبان و نسخه‌نویسان افتاده بود. اگر غزلی در نسخه‌های قدیمی نباشد فاقد اعتبار است حتی اگر سبک سخن و فضای فکری آن با سبک و سیاق مولانا و فضای فکری او سنخیتی داشته باشد که البته این دو غزل از این لحاظ هم  فرسنگها با ساحت مولانا فاصله دارند و دامان حضرتش از ننگ این غلوهای کورکورانه که نه وقار عرفانی دارند نه ارزش ادبی و زیبایی‌شناختی مبراست؛ کافیست این دو غزل را مقایسه کنید با «از علی آموز اخلاص عمل» در مثنوی تا دریابید «علیِ» مولانا سیصد سال نوری از بت ناموزونی که در این دو قطعه تراشیده‌اند بدور است. غزل نغز و پرمغز:

روزها فکر من این است و همه شب سخنم

که چرا غافل از احوال دل خویشتنم

با آنکه هم بافت سخن و هم فضای فکری آن با مولانا سنخیت دارد و هم غزلی متعالی و باشکوه است و حاوی ارزشهای ادبی فراوان است صرفاً به این دلیل که در نسخ قدیم نیامده در چاپ فروزانفر هم نیامده و در مجامع رسمی ادبی کسی به خود جرأت نمی‌دهد آنرا متعلق به مولانا بداند، «الله مولانا علی» که جز پاره‌ای هذیانات سست و غالیانه بیش نیست و دوستانی که سینه چاک می‌دهند تا با توسل به آن مولانا را نیز به کارخانه شیعه‌تراشی خود ببرند می‌توانند قابش کنند و بر سردر خانه‌شان بکوبند.

گزنفون در ‫۷ ماه قبل، چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۶:

این غزل به لحاظ فرم و فضای کلی یادآور غزل 1826 است:

هر کی ز حور پرسدت رخ بنما که همچنین

هر کی ز ماه گویدت بام برآ که همچنین

گزنفون در ‫۸ ماه قبل، جمعه ۱۱ آبان ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۳۶ در پاسخ به کورش دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۰۸:

اگر از عروض شعر فارسی چیزی نمی‌دانیم سکوت عین فضیلت است. در این مصراع هجای پنجم که بلند است به جای دو هجای کوتاه آمده که از اختیارات شاعری است و نه تنها روا است بلکه بخصوص در شعر خراسانی بسیار متداول است و در دیوان شمس هم صدها و بلکه هزاران نمونه دارد.

گزنفون در ‫۸ ماه قبل، چهارشنبه ۱۸ مهر ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۸۹:

این همان غزل 2740 است که به هر مصراع آن یک سیلاب افزوده شده و به همین واسطه هم کمی تکلف آمیز بنظر می‌رسد. ممکن است این تصرف از جانب اصحاب مولانا یا حتی خود او بوده باشد تا وزن غزل متناسب با ضرباهنگ خاصی در سماع از «مفعول مفاعلن فعولن» به «مفعول مفاعلن مفاعیلن» تغییر یابد. در هر حال غزل 2740 بسی روان‌تر و مطبوع‌تر از غزل حاضر است.

گزنفون در ‫۱۰ ماه قبل، دوشنبه ۵ شهریور ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۵۰ در پاسخ به رضا سامی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸:

به لحاظ دستوری هم بیت ایرادی ندارد. "جام" در این بیت نهاد جمله آخر است:

آبی را که خضر از او حیات یافت در میکده بجو زیرا که جام (آن آب را) دارد.

یا آبی را که خضر از او حیات یافت جام دارد پس در میکده آن را بجو.

گزنفون در ‫۱۱ ماه قبل، جمعه ۱۲ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۴:۳۹ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۹۵:

سر قدم کردیم و آخر سوی جیحون ...

سر قدم کردن کنایه از «با شتاب و اشتیاق به سوی چیزی یا کسی شتافتن» است. سعدی می‌فرماید:

ما قدم از سر کنیم در طلب دوستان

راه به جایی نبرد آنکه به اَقدام رفت

امروز هم اگر برای رفتن به جایی اشتیاق داشته باشیم می‌گوییم «با سر می‌آییم». مولانا می‌گوید «از فرط شوق بجای پا با سر به سوی جیحون تاختیم». دوستی که این تعبیر را کنایه از غوطه زدن در آب دانسته باید دقت بفرمایند که مولانا می‌گوید «به سوی» جیحون تاختیم نه «در» جیحون و هنوز کار به غوطه زدن در جیحون نکشیده است.

گزنفون در ‫۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۱:۳۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸۴:

بگویمت که چرا شب تتق فروآویخت ...

بیت 11 ظاهرا در چاپ تک جلدی انتشارات امیرکبیر به همین صورت آمده که به لحاظ وزن و معنا قطعا مغلوط است. به نسخه 10 جلدی مرحوم فروزانفر متاسفانه دسترسی ندارم اما نادیده بعید می‌دانم ضبط این بیت در آنجا به همین صورت باشد. احتمالا ضبط صحیح بیت اینگونه باشد:

بگویمت که چرا شب تتق فرو آویخت

که گِردَک است و عروسی به گِردِ چادر عیش

گردک به معنی حجله زفاف چندین بار در مثنوی هم آمده است.

گزنفون در ‫۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۱۸ تیر ۱۴۰۳، ساعت ۱۲:۳۷ در پاسخ به محمدعلی شرقزده دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸۳:

عالی بود جناب شرقزده گرامی

گزنفون در ‫۱ سال قبل، سه‌شنبه ۲۲ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۹:

در بیت 11 کلمه اُرد مطابق توضیح استاد فروزانفر به معنی خون بسته و منعقد شده است.

گزنفون در ‫۸ سال قبل، شنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۶، ساعت ۲۳:۴۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۵ - در وصف بهار:

دوستان که اغلب اهل فضل هستند درباره بیت اول به نکات زیادی اشاره فرمودن! عده ای معتقد هستند که مقصود سعدی از «بامدادان که تفاوت نکند لیل و نهار» اعتدال بهاری است و عده ای هم بر این باورند که خیر! مقصود او گرگ و میش دم صبح است؛ و برای این عقیده البته دلایلی هم ذکر کرده اند از قبیل اینکه اولین بامداد بهار تفاوت چندانی با آخرین بامداد زمستان ندارد و نیز اینکه سعدی تمام بامدادهای بهاری را ستوده است نه فقط اولین بامداد را! با احترام به باور این بزرگواران باید عرض کنم که دوستان ظاهرا از اشارات درون متن غفلت کرده اند وگر نه سعدی به صراحت تمام می گوید که مقصودش اولین بامداد بهاری است:
این هنوز اول آزار جهان افروزست
باش تا خیمه زند دولت نیسان و ایار
همانطور که حتما می دانید «آزار» یکی از ماههای رومی است و مطابق است با اولین ماه بهار که فروردین باشد. نیسان و ایار هم دومین و سومین ماههای بهار هستند. پس «بامدادی که تفاوت نکند لیل و نهار» همان «اول آزار جهان افروزست» یعنی اول فروردین و اشاره سعدی به اعتدال بهاری است. اما سیاق کلام او بگونه ای است که می توان گرگ و میش دم صبح را هم از آن استنباط کرد. این هنر سعدی است که دو پهلو سخن می گوید تا معانی شعرش را گسترش دهد و به نظر می رسد در این کار تعمدی داشته است. بنده معتقدم هر دو معنی در نظر شاعر بوده است و هیچکدام اشتباه نیست. دلیلی هم که در اینجا ذکر کردم بیشتر خطاب به دوستانی بود که اعتدال بهاری را بالکل خطا دانسته بودند و طومارش را در هم پیچیده بودند.

گزنفون در ‫۱۳ سال قبل، چهارشنبه ۷ تیر ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۴:

در ارتباط با سوال دوستان باید عرض کنم که یک نکته‌ی ظریف در بیت اول نهفته به این شرح که:
حافظ میگه لطف و عنایت تو در حق ما پنهان بود اما آثار این لطف و عنایت در ظاهر ما آشکار می‌شد؛ مثل نویسنده‌ای که خودش از چشم خواننده پنهانه اما آثار قلمش بر سطح دفتر آشکاره. در واقع حافظ با تضاد بین دو واژه‌ی «نهان» و «پیدا» بازی کرده و چنین مضمونی رو آفریده.