چون شمع گر به بزم وفا ترک سرکنی
سر پیش عاشقان رخ دوست برکنی
اول قدم کزین تن خاکی برون نهی
در ملک جان به حضرت جانان گذر کنی
گیری اگر حجاب دوئیت زچشم دل
روشن زچشم شاهد وحدت بصر کنی
دنیا متاع مختصر است و زیان بری
گر نقد عمر، صرف بدین مختصر کنی
به پذیر پند من که چه عقد گهر بود
زیبد که زیب گوش، زعقد گهر کنی
سود و زیان تراست، مساوی است بهر من
گر گوش، پند من ننمایی و گر کنی
تن پروری رها بکن ای یار عیسوی
حیف است از تو این همه تیمار خرکنی
انصاف ده برای پدر کرده ای چه چیز
تا بهر خود، توقع آن زپسر کنی
دارالشفا است خاک نجف گر تو راست درد
از ابلهی است روی به جای دگر کنی
اکسیر اعظم است ولای علی، بیا
تا خود، مس وجود، به اکسیر زر کنی
منظور کائنات شوی آن زمان «محیط»
کز کائنات یکسره قطع نظر کنی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر بیان میکند که اگر کسی به عشق واقعی و وفاداری وارد شود، باید از دنیای مادی و ظاهری فاصله بگیرد و به حقیقت جانان دست یابد. او اشاره میکند که دنیا متاعی کمارزش است و عمر باید صرف چیزهای باارزشتری شود. شاعر به شنونده توصیه میکند که از زندگی مادی و رنجهای بیمورد پرهیز کند و به توجه به ولایت علی (ع) و معرفت حقیقی بپردازد. در نهایت، او بر این باور است که رهایی از وابستگیهای دنیوی و توجه به عالم معنوی انسان را به مقصود حقیقی خواهد رساند.
هوش مصنوعی: اگر در جمع وفاداریها بیاعتنایی کنی و سر از خودکامگی برداری، عاشقانهترین چهرهات را نیز از دوستان دور میکنی.
هوش مصنوعی: اگر از این جسم خاکی خود اولین قدم را برداری و به دنیای روح بروی، به پیشگاه معشوق واقعی میرسی.
هوش مصنوعی: اگر حجاب دوگانگی را از دیده دل برداری، چشمانت میتوانند شاهد یگانگی خداوند باشند.
هوش مصنوعی: دنیا چیزی کم ارزش و فانی است و اگر زمان عمر خود را صرف آن کنی، به زیان تو خواهد بود.
هوش مصنوعی: معنای این بیت به این صورت است که پذیرش نکتهها و آموزههای من، مشابه قراردادی است که انسان را به زیبایی و کمال میرساند. این زیبا بودن تنها در شنیدن لذتبخش نیست، بلکه در عمل کردن به آن آموزهها و پیوندهایی است که با آنها برقرار میکنی.
هوش مصنوعی: سود و ضرر بر عهده خود توست؛ برای من فرقی ندارد که گوش به نصیحت من بدهی یا ندهی.
هوش مصنوعی: ای دوست، بیتوجهی به خود را کنار بگذار، ظلم است که این همه زحمت را بر خود تحمیل کنی.
هوش مصنوعی: انصاف بده، تو برای پدرت چه کاری انجام دادهای که اکنون از پسر خود انتظار داری همان را به تو بکند؟
هوش مصنوعی: خاک نجف جایگاه درمان است، اگر درد تو واقعی باشد؛ اما اگر مشکل تو از نادانی است، باید به جای دیگری بروی.
هوش مصنوعی: ولی علی (ع) همچون اکسیر بزرگ و ارزشمندی است. بیا تا خود را به طلا بدل کنی و به حقیقت وجودت ارزش ببخشی.
هوش مصنوعی: وقتی که میخواهی به عمق هستی و معنی کائنات پی ببری، باید از همه چیزهایی که وجود دارند، جدا شوی و فقط به آنچه در درون خودت و در حقیقت وجود دارد، توجه کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
فرخ صباح آن که تو بر وی نظر کنی
فیروز روز آن که تو بر وی گذر کنی
آزاد بندهای که بود در رکاب تو
خرم ولایتی که تو آنجا سفر کنی
دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ
[...]
ای ماه اگر به گوشه گلشن نظر کنی
گل را ز حال بلبل بیدل خبر کنی
گویی که جمله چشم امیدم به راه تست
شاید گرم به گوشه چشمی نظر کنی
ما بینوا و مفلس و تو کیمیافروش
[...]
در شهر اگر تو شاهد شیرین گذر کنی
شهری به یک مشاهده زیر و زبر کنی
خوش آن که از کمین به در آیی کمان به دست
وز تیر غمزه کار مرا مختصر کنی
شب گر به جای شمع نشینی میان جمع
[...]
خواهی اگر بکوی حقیقت سفر کنی
باید ز شاهراه طریقت گذر کنی
گر بی رفیق پای نهی در طریق عشق
خود را یقین دچار هزاران خطر کنی
هرگز بطوف کعبۀ جانان نمی رسی
[...]
هر گه بخاطرم تو پریوش گذر کنی
ملک وجود من همه زیر و زبر کنی
آن لعبتی که دیده ببندم چو از رخت
خود را میان خلوت دل جلوه گر کنی
آن دلبری که بیشترت جان فدا کنند
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.