گنجور

 
جامی

چو یار دور چه سود ار بهار نزدیک است

جدا ز صحبت او گل به خار نزدیک است

دیارم آن سر کویی ست و یارم آن سگ کوی

خوشا کسی که به یار و دیار نزدیک است

خدای را ز سرم سایه دور دار ای هجر

که روزم از تو به شبهای تار نزدیک است

نماند صبر ولی موعد وصال رسید

شکست کشتیم اما کنار نزدیک است

بسوخت ز آتش دوری دلم ولی دارم

به این خیال تسلی که یار نزدیک است

به کار شاهد و می شغل جو دلا و مترس

ز شیخ شهر که او هم به کار نزدیک است

رسید نظم تو جامی به گوش یار آری

به گوش شاه در شاهوار نزدیک است

 
 
 
میلی

ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است

خجالت دل امیدوار نزدیک است

دلم ز وصل تسلی نمی‌شود امروز

اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است

ز من گذشته و از جذبه محبت من

[...]

صائب تبریزی

به غم نشاط من خاکسار نزدیک است

خزان من چو حنا با بهار نزدیک است

یکی است چشم فرو بستن و گشادن من

به مرگ، زندگیم چون شرار نزدیک است

به چشم کم منگر جسم خاکسار مرا

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سلیم تهرانی

بیا که فصل خوش روزگار نزدیک است

زمان سیر گل و لاله زار نزدیک است

فتاده ام به طلسم قفس، چه چاره کنم

ز باغ دورم و فصل بهار نزدیک است

به حرف عشق، همین کوهکن بود امروز

[...]

فیاض لاهیجی

چمن به خرّمی و گل به بار نزدیک است

جنون تهیّه نکرد و بهار نزدیک است

نشان ساحل این بحر ای که می‌پرسی

اگر به موج سواری کنار نزدیک است

به غیر یأس ابد در میانه فاصله نیست

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه