چو یار دور چه سود ار بهار نزدیک است
جدا ز صحبت او گل به خار نزدیک است
دیارم آن سر کویی ست و یارم آن سگ کوی
خوشا کسی که به یار و دیار نزدیک است
خدای را ز سرم سایه دور دار ای هجر
که روزم از تو به شبهای تار نزدیک است
نماند صبر ولی موعد وصال رسید
شکست کشتیم اما کنار نزدیک است
بسوخت ز آتش دوری دلم ولی دارم
به این خیال تسلی که یار نزدیک است
به کار شاهد و می شغل جو دلا و مترس
ز شیخ شهر که او هم به کار نزدیک است
رسید نظم تو جامی به گوش یار آری
به گوش شاه در شاهوار نزدیک است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره دوری یار و ناامیدی شاعر از این دوری است. شاعر میگوید که حتی در فصل بهار هم دوری یار فایدهای ندارد و گلها نیز برایش خاری به نظر میرسند. او به یاد دیار و یار خود میافتد و حسرت دیدار او را میخورد. در عین حال، شاعر از خدا درخواست میکند که او را از دوری یار حفظ کند، چرا که زندگیاش به شبهای تار نزدیک است. صبر او به سر رسیده و لحظه وصال نزدیک است، گرچه درد و غم دوری هنوز در دل اوست. شاعر به دوستی و عشق توصیه میکند که بر روی لذتهای دنیوی تمرکز کنند و از شیخ شهر که خود نیز غرق در کارهای دنیوی است، فاصله بگیرند. او در انتها اشاره میکند که شعرش به زودی به گوش یار خواهد رسید.
هوش مصنوعی: وقتی دوست دور است، چه فایدهای دارد اگر بهار نزدیک باشد؟ دوری از صحبت او مانند این است که گل در کناره خار قرار دارد.
هوش مصنوعی: سرزمین من در آن کوچه است و محبوب من هم همانجا است. خوشا به حال کسی که به محبوب و دیار خود نزدیک است.
هوش مصنوعی: خداوند را از من دور نگهدار ای جدایی، چون روزهایم شبیه به شبهای تاریک شده است.
هوش مصنوعی: دیگر صبر و قرار باقی نمانده است، اما حالا وقت دیدار فرا رسیده. اگرچه در این راه آسیبهایی دیدهایم، اما رسیدن به هدف نزدیک است.
هوش مصنوعی: دل من از دوری محبوب به شدت آتش گرفته و میسوزد، اما امیدوارم که به خاطر نزدیکی او، آرامش پیدا کنم.
هوش مصنوعی: دل تو شغل عشق و می و زیبایی را انتخاب کن و از شیخ و اهل ریاضت نترس، چون خود او هم به همان امور نزدیک است.
هوش مصنوعی: نظم و شعر تو به گوش معشوق رسید و همچنین به گوش شاه، که در مقام خود بزرگ و ارجمند است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است
خجالت دل امیدوار نزدیک است
دلم ز وصل تسلی نمیشود امروز
اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است
ز من گذشته و از جذبه محبت من
[...]
به غم نشاط من خاکسار نزدیک است
خزان من چو حنا با بهار نزدیک است
یکی است چشم فرو بستن و گشادن من
به مرگ، زندگیم چون شرار نزدیک است
به چشم کم منگر جسم خاکسار مرا
[...]
بیا که فصل خوش روزگار نزدیک است
زمان سیر گل و لاله زار نزدیک است
فتاده ام به طلسم قفس، چه چاره کنم
ز باغ دورم و فصل بهار نزدیک است
به حرف عشق، همین کوهکن بود امروز
[...]
چمن به خرّمی و گل به بار نزدیک است
جنون تهیّه نکرد و بهار نزدیک است
نشان ساحل این بحر ای که میپرسی
اگر به موج سواری کنار نزدیک است
به غیر یأس ابد در میانه فاصله نیست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.