ز من جدایی آن گلعذار نزدیک است
خجالت دل امیدوار نزدیک است
دلم ز وصل تسلی نمیشود امروز
اگر غلط نکنم، هجر یار نزدیک است
ز من گذشته و از جذبه محبت من
عنان کشیدن آن شهسوار نزدیک است
زمان زمان شود افزون امید آمدنش
اگرچه مردنم از انتظار نزدیک است
ز تاب باده چو ساغر به روی غیر مخند
که باز گریه بی اختیار نزدیک است
به وقت مردن ازان دست و پا زند میلی
که بحر زندگیاش را کنار نزدیک است