خیال روی تو هر گاه سینه تاب شود
بسینه آینه داغم آفتاب شود
تو گل بسر زدی و شمع گل زسر برداشت
زبیم آنکه مبادا ز شرم آب شود
در آتشم زتغافل نشانده ای، باری
تبسمی که نمک پاش این کباب شود
زشوق سوختم و تاب یک نگاهم نیست
حریص باده مبادا تنگ شراب شود
فروغ دیده ز می جسته ام مرا چشمیست
که چون حباب قدح روشن از شراب شود
امید کام ز مغرور سرکشی دارم
کزو نگاه بوصل ابد حساب شود
به کم نگاهی چشمش کلیم می سازم
امید هست که آن مست بی حجاب شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به احساس عشق و شوق شاعر نسبت به معشوق میپردازد. شاعر از خیال زیبایی که معشوق در دل و سینهاش ایجاد کرده، سخن میگوید و آن را مانند آفتاب داغ میداند. او توصیف میکند که معشوق مانند گل میدرخشد و شاعر به شدت تحت تأثیر زیباییهای او قرار دارد. همچنین، شاعر از درد عشق و تب و تاب ناشی از آن صحبت کرده و به احساسات پنهان و امیدهایی که نسبت به معشوق دارد، اشاره میکند. در نهایت، با آرزوی رسیدن به معشوق و درک عمیقتری از او، به تصاویری از عشق و اشتیاق در شعر میپردازد.
هوش مصنوعی: هرگاه به یاد تو بیفتم و قلبم آمادگی پیدا کند، همانند آینهای داغ میشوم که نور خورشید را به خود میگیرد.
هوش مصنوعی: تو در زیبایی مانند گلی و شمعی که به خاطر تو میسوزد، از ترس اینکه مبادا به خاطر شرم ذوب شود، از سر جدیت خود برمیدارد.
هوش مصنوعی: در آتش عشق و حسرت، به خاطر غفلت تو گرفتار شدهام. حالا یک لبخند از تو میتواند به این شرایط من، مثل نمکی که روی کباب میپاشند، طعم و زیبایی بدهد.
هوش مصنوعی: از شوق در درونم شعلهور شدهام و دیگر توان تحمل یک نگاه را ندارم. ای کاش در عشق و نوشیدن شراب، به تنگی و محدودیت دچار نشویم.
هوش مصنوعی: من در پی پیدا کردن روشنی و زیبایی هستم، چشمی دارم که شبیه حباب روی لیوان شراب، درخشان و واضح میشود.
هوش مصنوعی: من به امید اینکه از لذتهای دنیا به واسطهی غرور و خودبینی او دست یابم، به نگاه او که میتواند به ابدیت منجر شود، دل بستهام.
هوش مصنوعی: با نگاهی اندک به چشمان او، مانند کلیم (موسی) امید دارم که آن محبوب بیپرده و بیحجاب نمایان شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبا چو در سر آن زلف نیم تاب شود
شکیب در دل بیننده تنگ تاب شود
به ترک دین مسلمانیش بیاید گفت
دلی که در شکن زلف نیم تاب شود
سیاه روی شدم زین سفید رخساران
[...]
بیاد لعل تو خون دلم شراب شود
چو باده چشم تو نو شد جگر کباب شود
ز خوندل که دو چشم تو باده می نوشد
فغان و ناله ز خون چون نی و رباب شود
در آن شبی که شراب از لب حبیب خورم
[...]
اگر شراب خوری صد جگر کباب شود
وگر تو مست شوی عالمی خراب شود
ز دیده گر ننهد سر به جیب سیل سرشگ
ز سوز آتش دل سینهام کباب شود
ز جیب پیرهنت هر صباح خیزد نور
[...]
مباد اهل عمل بیخود از شراب شود
که از خرابی او عالمی خراب شود
نقاب اگر به رخ دلبران حجاب شود
رخ لطیف تو بی پرده از نقاب شود
همان ز تشنه لبی چون سهیل می سوزم
[...]
ز فیض شمع رخت ذره آفتاب شود
غبار در خم زلف تو مشک ناب شود
شراب اگر ندهد نشأه ای ترا، چه عجب
ز شرم لعل تو می در پیاله آب شود!
ز باده بس که برافروخت چهره در گلشن
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.