|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
لغزش به بخش حاشیههای شعر
|
|
لغزش به بخش تصاویر نسخههای خطی، چاپی و نگارههای هنری مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش ترانهها و قطعات موسیقی مرتبط با شعر
|
|
لغزش به بخش شعرهای همآهنگ
|
|
لغزش به بخش خوانشهای شعر
|
|
لغزش به بخش شرحهای صوتی
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
به اشتراکگذاری متن شعر جاری در گنجور
|
|
مشابهیابی شعر جاری در گنجور بر اساس وزن و قافیه
|
|
مشاهدهٔ شعر مطابق قالببندی کتابهای قدیمی (فقط روی مرورگرهای رومیزی یا دستگاههای با عرض مناسب)
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساسات عمیق شاعر است که از بیسازمانی و درد در وجودش سخن میگوید. او به وضوح بیان میکند که نه تنها در زندگیاش هیچ سر و سامان و آرامشی وجود ندارد، بلکه او در گرههای درونیاش هم به درستی نچرخیده است. شاعر اذعان دارد که دردی دارد که درمانی برای آن پیدا نمیشود و احساس میکند که زندگیاش تنها به بیابانهای بیپایان تبدیل شده است. همچنین اشارهای به عشق و جدایی دارد و از زلیخا به عنوان نمادی برای بیقراری خود یاد میکند. در نهایت، او به نوعی جهل در شناخت حقیقت اشاره میکند و میگوید که شناخت و معرفت واقعی را نمیتواند درک کند. این شعر به وضوح از دروننگری و جستجوی حقیقت در دنیای درد و رنج حکایت دارد.
هوش مصنوعی: نه کسی برای من سر و سامان مشخصی تعیین کرده است و نه زندگیام به گونهای است که حالت ثبات داشته باشد. در واقع، من در دنیایی آشفته و بینظم به سر میبرم که انگار به عمد برایم چنین وضعیتی را ایجاد کردهاند.
هوش مصنوعی: من از مشکل خود رها نشدم و کسی هم برایم موقعیتی را فراهم نکرد.
هوش مصنوعی: درد من را پزشکان نتوانستند درمان کنند و کسانی که درد ندارند هم نمیدانند چه بر من میگذرد.
هوش مصنوعی: درد تو را به گردن من نینداز، زیرا خود درد من در واقع خودش همیشه درمانی برای این درد بوده است.
هوش مصنوعی: با اینکه او در کنار من نیست، من همچنان حس بیوجودی و تنهایی خود را تجربه میکنم و این دلیلی است که وجودم مانند یک بیابان خالی و بیحاصل است.
هوش مصنوعی: زلیخا، بگو که گلها را در باغ بکارند، زیرا یوسف به خاطر زندان به این دلتنگی و آهها گرفتار شده است.
هوش مصنوعی: میگویی چرا من اینقدر آشفتهام؟ آن رازی که در وزش موها و نازکی صورتش نهفته است، باعث این پریشانی است.
هوش مصنوعی: تو از معرفت و شناخت بویی نمیبرم، در حالی که از عمق عرفان و آگاهی created شدهای.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نگارا، جسمت از جان آفریدند
ز کفر زلفت ایمان آفریدند
جمال یوسف مصری شنیدی؟
تو را خوبی دو چندان آفریدند
ز باغ عارضت یک گل بچیدند
[...]
در آن روزی که خوبان آفریدند
تو را بر جمله سلطان آفریدند
تو را دادند توقیع سعادت
پس آنگه روح انسان آفریدند
ملاحت در تو یکسر جمع کردند
[...]
ز قدت سرو بستان آفریدند
ز رویت ماه تابان آفریدند
ز حسن روی تو تابی عیان شد
از آن خورشید رخشان آفریدند
ترا سلطانی کَونین دادن
[...]
در آن روزی که خوبان آفریدند
ترا بر جمله سلطان آفریدند
چو دیبای زر افشان آفریدند
درش گوی گریبان آفریدند
بسان غنچه دروی دگمه بنمود
[...]
ز رویت ماه تابان آفریدند
دلمرا چرخ گردان آفریدند
چو لعلت از تبسم نکته ای گفت
از آن لب جوهرجان آفریدند
ز خاک کوی او گردی چو برخاست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.