نوش کن خواجه علیرغم صُراحیشکنان
بادهای تلخ به یاد لب شیریندهنان
بطلب یافت نشان از لب شیرین فرهاد
ره سوی لعل نبردند به جز کوهکنان
خاک بر فرق کسانی که زر و سیم به خاک
باز بردند و نخوردند به سیمینذقنان
دوش رفتم به چمن از هوس بلبل و گل
این یکی جامهدران دیدم و آن نعرهزنان
گفتم این چیست بگفتند که آن قوم که پار
میرسیدند درین روضه به هم جلوهکنان
همه را خاک بفرسود کنون نوبت ماست
حال شمشادقدان بنگر و نازکبدنان
بلبل این گفت و دگر گفت که می نوش کمال
فصل گلریز و به مطرب بگذار این سخنان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
[...]
نوش کن خواجه علی رغم صراحی شکنان
باده تلخ به یاد لب شیرین دهنان
ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنان
تلخکام از لب میگون تو شیرین دهنان
با گل و بلبل اگر باد نه بوی تو رساند
آن چرا جامه دران آمد و این نعره زنان
دلق سالوس مرا پرده ناموس درید
[...]
ای شه صفشکنان خسرو ناوکفکنان
صد شکست از صف مژگان تو بر صفشکنان
تلخکام از شکر لعل لبت نوشلبان
زهرخند از لب شیرین تو شیریندهنان
از قدت پست شده سایه شمشادقدان
[...]
دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان
آه از این سنگدلان وای ازین دلشکنان
چشم من گر سپر ناوک مژگان سازی
به که در دیده مردم گذری غمزه زنان
گر چو فرهاد شوم کشته خوبان چه غمست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.