ای همه سیمبران سنگ تو بر سینه زنان
تلخکام از لب میگون تو شیرین دهنان
با گل و بلبل اگر باد نه بوی تو رساند
آن چرا جامه دران آمد و این نعره زنان
دلق سالوس مرا پرده ناموس درید
جلوه تنگ قبایان تنک پیرهنان
چون نرنجم که درین بزم طرب نپسندند
یک ترنجم به کف از غبغب سیمین ذقنان
بر در پیر خرابات که خمخانه او
باد محروس ز سنگ ستم خم شکنان
می زدم حلقه برآمد ز درون آوازی
کای تو را خاتم دولت گرو اهرمنان
ساکن خانقه و مدرسه می باش که نیست
کنج میخانه ما جز وطن بی وطنان
لاف قوت مزن ای پشه عاجز که شکست
زیر این بار گران پشت همه پیلتنان
جامی این نظم حسن گر بفرستد سوی فارس
حافظش نام نهد خسرو شیرین سخنان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از حافظ در مورد عشق و زیبایی است. شاعر به زیبایی محبوبش اشاره میکند و از تلخیهای زندگی میگوید. او در مراسم شادی به سر میبرد، اما نگران این است که شادیاش مورد قبول دیگران نباشد. حافظ به میخانه و زندگی آزاد اشاره میکند و میگوید که در اینجا فقط وطن بیوطنان وجود دارد. او به دیگران هشدار میدهد که خود را کوچک نپندارند و اشاره میکند که اگر کسی بخواهد جمال او را وصف کند، باید به دیاری دیگر برود، چون او در اینجا تنها یادی از عشق را در خاطر دارد.
هوش مصنوعی: ای کسانی که به طلا و جواهرات علاقه دارید، سنگ تو را بر سینه میزنند و از تلخیهای زندگی شکایت دارند؛ اما مگر از لبان شیرین تو، کسی تلخی را احساس میکند؟
هوش مصنوعی: اگر باد بوی تو را با خود به همراه نیاورد، پس چرا این گل و بلبل با لحنی شاد و دلنشین حاضر شدهاند و اینگونه به سر و صدا درآمدهاند؟
هوش مصنوعی: نیرنگ و دورویی مرا از حجاب عفت و حیا بیرون کرد و زیبایی و زینت کسانی که لباسهای تنگ و نازک میپوشند، نمایان شد.
هوش مصنوعی: اگر من در این مهمانی شاداب نباشم، کسی خوشش نمیآید. یک لبی ترنج (میوهای شاداب) در دست من است که از غبغب نقرهایام آویزان است.
هوش مصنوعی: در درگاه پیر میخانه که محل نوشیدنی اوست، محبوس از ظلم و ستمی که بر دوش خمشکنان سنگینی میکند.
هوش مصنوعی: شرطی که دادی برآورده شد و صدایی از درون به گوش رسید که تو را مشغول به خود خواهد کرد و فرمانرواییات را به چالش میکشد.
هوش مصنوعی: در این بیت به شخصیتی اشاره میشود که در خانقاه (محل عبادت و عرفان) و مدرسه (مؤسسه یادگیری) زندگی میکند. این فرد در این مکانها به جستجوی معنویت و علم میپردازد و به نوعی از دنیا و شراب خانه دور است. او احساس میکند که در میخانه (مکان نوشیدن و خوشگذرانی) جز وطن بیوطنان چیزی وجود ندارد. به عبارتی، او در آرزوی وطن و یک خانه حقیقی است، جایی که بتواند به آرامش و هویت دست یابد، اما میبیند که آنچه در زندگیاش وجود دارد، تنها حس بیهویتی و گمشدگی است.
هوش مصنوعی: ای پشهی ناتوان، از قدرت خود سخن مگو، چرا که زیر این بار سنگین، حتی بزرگترین فیلها نیز تاب نمیآورند و خم میشوند.
هوش مصنوعی: اگر جامی که زیبایی این شعر را به فارس بفرستد، حافظش را با نام خسرو شیرین زبان بنامد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نوش کن خواجه علیرغم صُراحیشکنان
بادهای تلخ به یاد لب شیریندهنان
بطلب یافت نشان از لب شیرین فرهاد
ره سوی لعل نبردند به جز کوهکنان
خاک بر فرق کسانی که زر و سیم به خاک
[...]
شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف شکنان
مست بگذشت و نظر بر من درویش انداخت
گفت ای چشم و چراغ همه شیرین سخنان
تا کی از سیم و زرت کیسه تهی خواهد بود
[...]
نوش کن خواجه علی رغم صراحی شکنان
باده تلخ به یاد لب شیرین دهنان
ای شه صفشکنان خسرو ناوکفکنان
صد شکست از صف مژگان تو بر صفشکنان
تلخکام از شکر لعل لبت نوشلبان
زهرخند از لب شیرین تو شیریندهنان
از قدت پست شده سایه شمشادقدان
[...]
دل شکستند بسنگین دلیم سیمتنان
آه از این سنگدلان وای ازین دلشکنان
چشم من گر سپر ناوک مژگان سازی
به که در دیده مردم گذری غمزه زنان
گر چو فرهاد شوم کشته خوبان چه غمست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.