گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
 
 
رباعی شمارهٔ ۱۱۱ به خوانش داوود ملک زاده
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
ابوسعید ابوالخیر

ای سر تو در سینه هر محرم راز

پیوسته در رحمت تو بر همه باز

هر کس که به درگاه تو آورد نیاز

محروم ز درگاه تو کی گردد باز

باباافضل کاشانی

در هستی کون خویش، مردم ز آغاز

با خلق جهان و با جهان است انباز

وآنگه ز جهان و هر چه هست، اندر وی

آگه شود و همه به او گردد باز

مولانا

زنها مشو غره به بیباکی باز

زیرا که پری دارد از دولت باز

مرغی تو ولیک مرغ مسکین و مجاز

با باز شهنشاه تو شطرنج مباز

اهلی شیرازی

در ملک جهان چه دیدی از عمر دراز

کانرا نشکست این فلک شعبده باز

چون هر چه دلت خواست بدلخواه نماند

دل بر چه نهی دگر چه میخواهی باز

فرخی یزدی

صندوق دهن بسته درش چون شد باز

افکند میان این و آن غلغله باز

آراست فقط طایر اقبال و همه

گویند به فرق ما نشیند این باز

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه