گل اگر با لب لعل تو برابر میشد
شبنم از نسبت دندان تو گوهر میشد
آب فولاد به خونابه بدل میگردید
گر غم عشق در آیینه مصور میشد
دیدهام خشکتر از ساغر مخمورانست
یاد آن روز که از گریه بسی تر میشد
سرد مهری گل این چمن افسرد مرا
قفس آهنم ای کاش که مجمر میشد
چشم مستت نظری جانب ما گر میداشت
در کف بخت سیه آبله ساغر میشد
مهر اخوان همه کین است چه میبود اگر
در رحم نطفه آبا همه دختر میشد
با وفا خاصیتی هست که گل گر میداشت
همهجا قدرش با خاک برابر میشد
اشک چون طفل پدر مرده که خودسر گردد
به تمنای تو هرروز به هر در میشد
هر زمان حوصلهای درخور غم نتوان ساخت
کاش قدر خودش غصه مقرر میشد
کشت امید چنین خشک نمیماند کلیم
اگر از دود دلم چشم فلک تر میشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دوش بی روی تو آتش به سرم بر میشد
و آبی از دیده میآمد که زمین تر میشد
تا به افسوس به پایان نرود عمر عزیز
همه شب ذکر تو میرفت و مکرر میشد
چون شب آمد همه را دیده بیارامد و من
[...]
بر من، ار دولت وصل تو مقرر میشد
کارم از لعل گهربار تو چون زر میشد
دوش گفتم، نتوان دید به خوابت، لیکن
با فراق تو مرا خواب مقرر میشد
شرح هجران تو گفتم، بنویسم، لیکن
[...]
به من از دولت وصل تو مقرر میشد
کارم از لعل گهربار تو چون زر میشد
دوش گفتم: بتوان دید به خوابت، لیکن
با فراق تو کرا خواب میسر میشد؟
بارها شمع بکشتم که نشینم تاریک
[...]
ز صبا سنبل او دوش به هم بر میشد
وز نسیمش همه آفاق معطر میشد
ز سواد شکن زلف به هم بر شدهاش
دیدم احوال جهانی که به هم بر میشد
ز دل و دیده نمیرفت خیالت که مرا
[...]
دوش چشمم ز فراق تو به خون تر میشد
آه من بی مه رویت به فلک بر میشد
اشک میآمد و میشست ز پیش نظرم
هرچه جز نقش تو در دیده مصور میشد
مه به کوی تو شب چارده خود بینه میگشت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.