نه رحم کرد که خون دل خراب نخورد
غرور او ز سفال شکسته آب نخورد
بقتل گاه وفا تا شهید او نشدم
دهان تیغ بخندید و تیر آب نخورد
تن ضعیف مرا کم مبین که این رشته
بدست حادثه صد ره فتاد و تاب نخورد
بروز باده مخور می کشی زچرخ آموز
که روز تا نگذشت از شفق شراب نخورد
زچشم حیرت عاشق نهان توئی ورنه
کدام غنچه که بادیش بر نقاب نخورد
کباب حسن توام قدر خط نکو دانم
ز سایه ذوق نکرد آنکه آفتاب نخورد
زهیچ کوچه ای آن ترک لشکری نگذشت
که موج خون شهیدانش بر رکاب نخورد
کلیم لطف ازو دیده ای که می خواهی
ز شعله شکوه مکن گر غم کباب نخورد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حالاتی از عشق و وفا میپردازد و در آن شاعر به بحرانها و دردهای عشق اشاره میکند. او از غرور و قدرت افرادی که به عشق وفا نکردهاند میگوید و به مصائب عاشقانی اشاره میکند که برای رسیدن به معشوق خود با مشکلات زیادی روبرو بودهاند. شاعر به زیبایی معشوق خود میپردازد و جاذبههای او را ستایش میکند، در حالی که نشانههایی از سختی و ناکامیهای عشق را نیز ذکر میکند. او در نهایت به خواننده هشدار میدهد که در مسیر عشق، نباید به مشکلات و دردها توجه کرد.
هوش مصنوعی: او نه رحم کرد و نه به خاطر دل شکستهاش گذشت که غرور او از شکست و افت به خود نیامد.
هوش مصنوعی: در جایی که وفا کشته میشود، من هنوز به مقام شهادت نرسیدهام. تیغ با طعنه میخندد و تیر از آب چشم کسی استفاده نمیکند.
هوش مصنوعی: بدن ضعیف من را کم ارزش ندان، زیرا این زندگی پر از چالشها و حوادث است که بارها به من ضربه زده، اما نتوانسته است مرا به زمین بزند.
هوش مصنوعی: معنای این بیت این است که از نوشیدن باده (شراب) در زمان نیفتادهی روز خودداری کن و یاد بگیر که تا زمانی که روز به پایان نرسیده است، از شراب خوردن پرهیز کنی.
هوش مصنوعی: عاشق در حیرت است و تو در پس این حیرت بهطور پنهانی حضور داری. آیا میتوان غنچهای را تصور کرد که باد به آن برخورد نکند و آن را تحت تأثیر قرار ندهد؟
هوش مصنوعی: کباب حسن تو را بهاندازهای میشناسم که مانند خط خوب است. کسی که ذوق و سلیقه ندارد و از آفتاب بهرهمند نشده، نمیتواند این زیبایی را درک کند.
هوش مصنوعی: هیچ کوچهای نبود که آن جوانان دلیر از آن عبور نکرده باشند و خون شهیدان بر زین سوارانشان نریخته باشد.
هوش مصنوعی: هر گاه از کسی محبت و نیکی دیدهای، دیگر از او شکوcompl نکردن درباره ی آتش و درد دلش را فراموش کن، زیرا گاهی غمها و مشکلاتی که تحمل کردهای، مانند آتشی است که تو را میسوزاند و نباید به آنها واقعا اهمیت دهی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بغیر خون جگر دل شراب ناب نخورد
بتلخی د من هیچکس شراب نخورد
ز بسکه بود دل من بخون او تشنه
مرا بتیغ تو تا خون نریخت آب نخورد
به خنده نمیکنم جگر خورد لب تو
[...]
خوشا کسی دم آب بی شراب نخورد
دمی که جام شراب نداشت، آب نخورد
ز نقص تشنه لبی دان، به عقل خویش مناز
دلت فریب گر از جلوهٔ شراب نخورد
کسی ارادهٔ جولان عافیت ننمود
[...]
ز عشق رشته جانی که پیچ و تاب نخورد
ز چشمه گهر شاهوار آب نخورد
منم که رنگ ندارم ز روی گلرنگش
وگرنه لعل چه خونها ز آفتاب نخورد
کجا به شبنم و گل التفات خواهد کرد؟
[...]
زاضطراب چو موج سراب آب نخورد
دلی که در غم زلف تو پیچ و تاب نخورد
شبی که مغز جگر را به روی کار نداشت
ز خونفشانی مژگان تر دل آب نخورد
دل است قابل فیضان درد از اعضاء
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.