گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جویای تبریزی

بی سرو قدت خاک نشینند چمن‌ها

شد پنبهٔ داغ جگر لاله سمن‌ها

کارم به حریف دو زبان کاش فتادی

چون غنچه سراپای زبانند دهن‌ها

بارید چو از ابر عطایش نم رحمت

در خاک کف بحر کرم گشت کفن‌ها

هرکس که ترا دید دمی بس که ز خود رفت

در بزم تو بوی خبر آید ز سخن‌ها

آهنگ گلستان چو کند سرو تو از شوق

آیند چو طاووس به پرواز چمن‌ها

بر زلف مزن شانه که محتاج نباشد

دل‌بستگی عاشق مسکین به رسن‌ها

هرکس شده جویا چو تو سرگشتهٔ غربت

اکسیر فراغت شمرد خاک وطن‌ها

 
 
 
امیر شاهی

ابر آمد و بگریست بر اطراف چمن‌ها

شد شسته به شبنم رخ گلها و سمن‌ها

با داغ تو رفتند شهیدان تو زین باغ

چون لاله به خون جگر آغشته کفن‌ها

از ما سخنی بشنو و با ما سخنی گوی

[...]

جامی

ای برده رخت رونق گل‌ها و سمن‌ها

دارد دهن تنگ تو در غنچه سخن‌ها

گر سرو نه با قد تو ماند نتوان برد

چون آب به زنجیر مرا سوی چمن‌ها

صحرای عدم لاله‌ستان شد چو شهیدان

[...]

امیرعلیشیر نوایی

شبنم که هوا ریخت به گل‌ها و سمن‌ها

شد آبله عارض اطفال چمن‌ها

گل‌های چمن گر نه شهیدان فراقند

چون لاله چرا غرقه به خونند کفن‌ها؟

در تاب اگر نیست ازان جعد دل‌آویز

[...]

صائب تبریزی

ای خار و خس بحر ثنای تو سخن‌ها

گنجینه گوهر ز مدیح تو دهن‌ها

یک بار بر این نه چمن سبز گذشتی

سر در پی بوی تو نهادند چمن‌ها

ما و سر آن زلف و پریشانی غربت

[...]

حزین لاهیجی

داغند، ز رخسار تو ای رشک چمن‌ها

چون لاله، شهیدان به سمن‌زار کفن‌ها

از شرم، صدف را به دهان مهر خموشی ست

تا شد صدف گوهر نام تو، دهن‌ها

خون در جگر نافهٔ دل چون نشود خشک؟

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از حزین لاهیجی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه