گنجور

 
جویای تبریزی

چو شمع جلوه شب‌ها عارض جانانه می‌سوزد

نگه در دیده‌ام بی‌تاب چون پروانه می‌سوزد

سراپا محشر پروانه‌ام بی‌شمع رخساری

به تن هر قطره خونم بس که بی‌تابانه می‌سوزد

دمی بی‌شغل عشقت نیست دل در سینه می‌دانم

که این کودک ز آتش‌بازی آخر خانه می‌سوزد

شبی کز گرم‌خونی‌های مینا چهره افروزی

ز عکست می چو داغ لاله در پیمانه می‌سوزد

ز شمع جلوه‌اش بزمِ که روشن گشته است امشب

که بر بی‌تابی‌ام جویا دلِ پروانه می‌سوزد

 
 
 
فضولی

دل اغیار بر من از غم جانانه می‌سوزد

ز جور آشنا بر من دل بیگانه می‌سوزد

اگر سوزد دل پروانه خواهد بر زبان آرد

زبان شمع را سوز دل پروانه می‌سوزد

نزد ای شمع در فانوس آتش سوز بسیارت

[...]

صائب تبریزی

شعار حسن تمکین، شیوه عشق است بیتابی

به پایان تا رسد یک شمع، صد پروانه می‌سوزد

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
ابوالحسن فراهانی

مرا لب‌های آتشناک آن جانانه می‌سوزد

که گر بر لب نهد ساغر لب پیمانه می‌سوزد

دلا این گریه بی‌حاصل بود چندین چه می‌ریزی

ز بیرون آب کاتش در درون خانه می‌سوزد

ز غیرت گر برم سر شمع را هر لحظه معذورم

[...]

سیدای نسفی

ز رشکِ کلبهٔ من کعبه و بتخانه می‌سوزد

تو در یک خانه آتش می‌زنی صد خانه می‌سوزد

تو می با غیر می‌نوشی و می‌گردم کبابت من

تو شمع انجمن می‌گردی و پروانه می‌سوزد

به جسم و جان من ای برق بی‌پروا مروت کن

[...]

افسر کرمانی

به هر محفل که شمعی زآتش پروانه می‌سوزد

ز حسرت بس دل دیوانه و فرزانه می‌سوزد

شب هجران خیالش زد چنان بر خرمنم آتش

که برق شعله‌ام هم شمع و هم پروانه می‌سوزد

در این ویرانه آن دیوانه آتش‌نهادم من،

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه