چو شمع جلوه شبها عارض جانانه میسوزد
نگه در دیدهام بیتاب چون پروانه میسوزد
سراپا محشر پروانهام بیشمع رخساری
به تن هر قطره خونم بس که بیتابانه میسوزد
دمی بیشغل عشقت نیست دل در سینه میدانم
که این کودک ز آتشبازی آخر خانه میسوزد
شبی کز گرمخونیهای مینا چهره افروزی
ز عکست می چو داغ لاله در پیمانه میسوزد
ز شمع جلوهاش بزمِ که روشن گشته است امشب
که بر بیتابیام جویا دلِ پروانه میسوزد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و شدت احساسات عشق و دلدادگی اشاره دارد. شاعر خود را به شمعی تشبیه میکند که در کنار معشوق میسوزد و به پروانهای که بیتابانه دور شمع میگردد، مشابهت میبخشد. دلنوشتهها نشاندهندهی عشق آتشین و عمیق اوست، بهطوری که هر لحظه و هر قطره خونش در اثر این عشق میسوزد. عشق او آنچنان شدید است که تصور میکند در پیاش تمام وجودش در آتش میسوزد و خانه دلش از این عشق و شور و شوق در حال سوختن است. در نهایت، شاعر از زیباییهای بزم و عکسی که به یاد معشوق بر دلش نقش بسته، سخن میگوید که همه چیز را پر از شمع و نور کرده است و او را بیشتر در حال سوختن میبیند.
هوش مصنوعی: مانند شمع که در شبها میدرخشد و میسوزد، جانم نیز به خاطر زیبایی معشوقهام میسوزد، و نگاه من در چشمانم بیتاب و ناآرام است مانند پروانهای که به نور نزدیک میشود و میسوزد.
هوش مصنوعی: من با تمام وجود مانند پروانهای هستم که بدون شمع میسوزد و در هر قطره از خونم احساس بیتابی و شوریدگی را دارم.
هوش مصنوعی: برای لحظهای هم بیکار و غمگین از عشق تو نیستم. میدانم دلِ من در سینهام به مانند کودکی است که در بازی با آتش، سرانجام خانهاش را خواهد سوزاند.
هوش مصنوعی: شبی که به خاطر گرمی عشق تو صورت من درخشید، یاد تو همچون داغ لاله درون میسوزد.
هوش مصنوعی: امشب بزم و جشن به وسیلهی نور شمع روشن شده و آرامش و شور و شوقی احساس میشود. دل پروانه که بیتاب است به خاطر عشق و جذبهاش به آتش میسوزد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دل اغیار بر من از غم جانانه میسوزد
ز جور آشنا بر من دل بیگانه میسوزد
اگر سوزد دل پروانه خواهد بر زبان آرد
زبان شمع را سوز دل پروانه میسوزد
نزد ای شمع در فانوس آتش سوز بسیارت
[...]
شعار حسن تمکین، شیوه عشق است بیتابی
به پایان تا رسد یک شمع، صد پروانه میسوزد
مرا لبهای آتشناک آن جانانه میسوزد
که گر بر لب نهد ساغر لب پیمانه میسوزد
دلا این گریه بیحاصل بود چندین چه میریزی
ز بیرون آب کاتش در درون خانه میسوزد
ز غیرت گر برم سر شمع را هر لحظه معذورم
[...]
ز رشکِ کلبهٔ من کعبه و بتخانه میسوزد
تو در یک خانه آتش میزنی صد خانه میسوزد
تو می با غیر مینوشی و میگردم کبابت من
تو شمع انجمن میگردی و پروانه میسوزد
به جسم و جان من ای برق بیپروا مروت کن
[...]
به هر محفل که شمعی زآتش پروانه میسوزد
ز حسرت بس دل دیوانه و فرزانه میسوزد
شب هجران خیالش زد چنان بر خرمنم آتش
که برق شعلهام هم شمع و هم پروانه میسوزد
در این ویرانه آن دیوانه آتشنهادم من،
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.