شمارهٔ ۴۲۱
واعظ خر است و انجمن وعظ خرگله
گر خر رود به خرگله نتوان ز خر گله
از صوت طفل خرد تواجد کند بلی
راه سماع خر بود آواز زنگله
آسودگی مجوی ز واعظ که خلق را
جز درد سر نمی دهد از بانگ و مشغله
روشن نشد ز پرتو گفتار او ولی
کی کرم شبچراغ کند کار مشعله
شیخ خمیده پشت که آرد به چله روی
از بهر صید عام کمان می کند چله
فرض است عشق و هر چه بجز عشق نافله ست
تا چند ترک فرض کنی بهر نافله
جامی رساند سلسله خود به اهل فقر
لیکن به هیچ جا نرسد کس به سلسله
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...