ای در دعای جان تو اجرام یک زبان
وی در هوای مهر تو خورشید یک دله
در ظلمت حوادث عقل از برای خلق
افروخته ز رای تو صد گونه مشعله
از کوی آرزو بدر خانۀ کرم
کلکت کشیده باشد از انعام سلسله
رای تو و سپهر بهم شمع و شمعدان
دست نیاز و حلقۀ تو گوی و انگله
باما بوعده یی که نهادی وفا نمای
دانی که نیست رسم کریمان مماطله
چون من نخواهم و تو نیاری مرا بیاد
کاری بود درازتر از راه قافله
چون با تو از طریق مروّت من گدا
بر مردمی نهادم اساس معامله
چو با همه بزرگی و فرزانگی خویش
لایقق بود که این کنی اندر مقابله؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف رابطه عمیق و محبتآمیز میان شاعر و معشوقهاش میپردازد. شاعر در دعا و درخواست خود، به مهربانی و کرم معشوقهاش اشاره میکند و از او میخواهد که محبت و حمایت خود را به او عطا کند. او به تحسین صفات برجسته معشوقه پرداخته و به ناتوانی خود در انجام کارهای بزرگ بدون کمک او اشاره میکند. در نهایت، شاعر به این نکته تأکید میکند که انتظار وفای معشوقهاش در این رابطه طبیعی است و او از روی احترام و محبت به این درخواست مینگرد.
هوش مصنوعی: ای عشق، هنگامی که تو به دعا مشغولی، همه ستارهها همصدا میشوند و در فضای محبت تو، خورشید نیز با یک دل و یک احساس میتابد.
هوش مصنوعی: در تاریکی حوادث، عقل انسانها به خاطر اندیشههای تو روشن است و از وجود تو میلیونها شعله نور افروخته شده است.
هوش مصنوعی: از مسیر آرزو به خانه کرم و generosity تو منتقل شده ام و نعمت های زنجیرهای را از آنجا دریافت میکنم.
هوش مصنوعی: در این جمله به نیاز و درخواست از طرفی و به نوعی ارتباط بین دو چیز اشاره شده است. یکی از طرفین به عنوان شمع و دیگری به عنوان شمعدان تلقی شده که نشاندهندهی وابستگی و پیوند عمیق است. همچنین با اشاره به حلقه و گوی، به اهمیت و ارزش موجودیت و خواستهها پرداخته میشود. در واقع این عبارت به نوعی احساس نیاز و ارتباط عاطفی قوی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: با ما به وعدهای که دادهای وفا کن، آیا نمیدانی که در رفتار بزرگان، تأخیر جایز نیست؟
هوش مصنوعی: اگر من نخواهم و تو هم مرا به یاد نآوری، کار ما به طولانیتر از مسیر قافله خواهد شد.
هوش مصنوعی: وقتی با تو از روی مروت و انسانیت صحبت میکنم، من که در شرایط سختی هستم، اساس یک معامله را بر پایهای از دوستی و احترام گذاشتهام.
هوش مصنوعی: با وجود همه بزرگی و داناییات، آیا شایسته است که در مقابل این کار چنین عملکردی داشته باشی؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای عمر خویش کرده به بیهودگی یله
خشنود بندگان و خداوند با گله
ای خویشتن به جامهٔ نیکو فریفته
وندر زیان همیشه تو را بانگ و مشغله
زان جامه یاد کن که بپوشی به روز مرگ
[...]
ای نیزه تو گوی و دل دشمن انگله
خصم تو روبهست و حسام تو بنگله
با خوی تو نه مشک بکار و نه غالیه
با روی تو نه شمع بکار و نه مشعله
شیرین حدیث شاهی و شیرین مناظره
[...]
دارم ز جورت ایصنم عنبرین کله
صد گونه در صمیم سویدای دل گله
شایسته نیست از تو که با آنچنان جمال
با مات هست بسته طریق مجامله
شایسته نیست از تو که با آنچنان جمال
[...]
ای رهروان بادیه پیمای چرخ را
رکن بساط مجلس اعلات مرحله
قدر ترا که دانه و دام از معالیست
طاوس گلشن فلک افتاده در تله
خیاط چرخ ساخته از جرم ماه و مهر
[...]
گوید نگار من چو ز هجران کنم گله
ان تات ماشیا انا آتیک هروله
وان دم که رو نهم به ره جست و جوی او
بر پای سعی من نهد از زلف سلسله
ور سر به جیب صبر کشم گویدم به ناز
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.