بنام ایزد جهان همچون بهشتست
که خرم موسم اردیبهشتست
زمین از سبزه گوئی آسمانست
درخت از جامه پنداری فرشتست
بصحرا شو تماشا را سوی باغ
که روز بوستان و وقت کشتست
نه طوطی طرب را بال سستست
نه طاوس چمن را پای زشتست
حریفان همچو نرگس مست خفته
کلاه از زر ولی بالین زخشتست
فتاده مست عاشق در بر گل
قبا آنجا کلاه اینجا بهشتست
بهشت ار نیست جای او مخور غم
بنقد امروز باری در بهشتست
بنفشه در چمن مانند خطیست
که بنده در مدیح شه نبشتست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و سرسبزی بهار و به خصوص ماه اردیبهشت اشاره دارد. شاعر، طبیعت را بهشتی میبیند که زمین پر از گل و سبزه است و درختان همچون فرشتگان زینت یافتهاند. او دعوت به دیدن باغها و فضای دلپذیر آنها میکند و تأکید دارد که در این روزهای خوش، هیچ چیزی از زیبایی کم نیست. عاشقان و کنجکاوان در این محیط خوشایند شاداب و سرمستند و شاعر به لطف زیباییهای این فصل اشاره میکند که حتی اگر بهشت واقعی وجود نداشته باشد، همین لحظات زیبا در دنیای ما بهشتی هستند. در انتها، او بنفشهها را به خطی زیبا تشبیه میکند که به عنوان مدح پادشاهی نوشته شده است.
هوش مصنوعی: نام خداوندی که جهان را آفریده است، مانند بهشتی است که در فصل خرم اردیبهشت زیبایی و تازگی خود را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: زمین مانند سبزهای است که سخن میگوید و آسمان به مانند درختی است که پوششی الهی و فرشتهگون دارد.
هوش مصنوعی: به بیابان برو و زیباییها را تماشا کن، به سوی باغی که روز خوش بویی و زمان کاشتن است.
هوش مصنوعی: نه پرندهی خوشخوان، به خاطر نداشتن بال، نمیتواند شادابی را نشان دهد و نه طاووس به خاطر پای نامناسبش، نمیتواند زیبایی باغ را منتقل کند.
هوش مصنوعی: حریفان مانند گل نرگس در خواب غفلت به سر میبرند، اما در زیر سر آنها درد و رنج هست که از آن آگاه نیستند.
هوش مصنوعی: عاشق مست در کنار گل نشسته و از دیدن زیبایی او خوشحال است. در اینجا، جلوهها و لذتهای زندگی چنان زیبا به نظر میرسند که انگار بهشت است.
هوش مصنوعی: اگر بهشت هم جای او نیست، نگران نباش. چون امروز او در همین دنیا با ماست و از آن لذت ببریم.
هوش مصنوعی: بنفشه در چمن مثل خطی است که من درباره مدح و ستایش شاه نوشتهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گهی گفتی که این باغِ بهشتست؛
که یَزدانْشْ ز نورِ خود سرشتهست.
وجودت با عدم درهم سرشتست
که این یک دوزخ و آن یک بهشتست
بهشت و بوستان بیدوست زشتست
به روی دوستان زندان بهشتست
مرا تا خار دامن گیر گشتست
گل اندر خاطرم کمتر گذشتست
صراطت گرچه ره سوی بهشتست
ولی دوزخ به زیرش سخت زشتست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.