گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جلال عضد

چمن را رنگ و بو چندین نباشد

سمن را جعد مشک آگین نباشد

«حاش لِلّه» لبت را جان نخوانم

که هرگز جان چنین شیرین نباشد

به زیبایی رُخت را مه نخوانم

که مه را مشتری چندین نباشد

مجال خواب کی باشد سری را

که شب تا روز بر بالین نباشد

ترا خود هرگز ای بدمهر بد عهد

غم حال من مسکین نباشد

مسلمانان! من آن بت می پرستم

که در بتخانه های چین نباشد

شما دین از من بیدل مجویید

که هرگز بیدلان را دین نباشد

مرا گویند در هجران مخور غم

کسی بی دوست چون غمگین نباشد؟

جلال! از دل برون کن نقش رویش

که دوزخ جای حورالعین نباشد

 
 
 
سعدی

فلک را این همه تمکین نباشد

فروغ مهر و مه چندین نباشد

صبا گر بگذرد بر خاک پایت

عجب گر دامنش مشکین نباشد

ز مروارید تاج خسروانیت

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سعدی
همام تبریزی

چو رخسارت گل رنگین نباشد

شکر چون لعل تو شیرین نباشد

بدیدم عارض و روی تو گفتم

بدین خوبی گل و نسرین نباشد

نهان داری میان لعل پروین

[...]

امیرخسرو دهلوی

چمن را رنگ و بو چندین نباشد

چمن را جعد مشک آگین نباشد

لبت را جان نخواهم حاش الله

که جان هرگز چنین شیرین نباشد

به زیبایی رخت را مه نگویم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از امیرخسرو دهلوی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه