گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
جلال عضد

چون تو گلی در همه گلزار نیست

چون تو شکر در همه بازار نیست

نامه به پایان شد و باقی سخن

قصّه ما در خور طومار نیست

هر که گرفتار تو شد جان سپُرد

وای بر آن کس که گرفتار نیست

یار به جانی اگر آید به دست

هرزه مگویید که بسیار نیست

شیخ به مسجد شد و رهبان به دیر

منزل ما جز در خمّار نیست

لشکر سلطان صف عشق را

رایت منصور بِه از دار نیست

هر که به عالم پی یاری گرفت

وه که من سوخته را یار نیست

شب که کنم ناله ز درد فراق

کس به جز از بخت تو بیدار نیست

جان و دل و صبر و تن و عقل و هوش

رفت و چو من هیچ سبکبار نیست

نیست خریدار تو تنها جلال

کیست که از جانت خریدار نیست

 
 
 
عطار

هر که درین درد گرفتار نیست

یک نفسش در دو جهان کار نیست

هر که دلش دیدهٔ بینا نیافت

دیدهٔ او محرم دیدار نیست

هر که ازین واقعه بویی نبرد

[...]

مولانا

هست کسی کو چو من اشکار نیست

هست کسی کو تلف یار نیست؟

هست سری کو چو سرم مست نیست؟

هست دلی کو چو دلم زار نیست؟

مختلف آمد همه کار جهان

[...]

جهان ملک خاتون

هر که دلش با غم ما یار نیست

راست توان گفت که او یار نیست

نیست زمانی دل مسکین من

کز تو به کام دل اغیار نیست

هر که به روی تو نظر کرد گفت

[...]

صوفی محمد هروی

زان که مرا محرم اسرار نیست

هیچ امیدم ز رخ یار نیست

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه