هر که درین درد گرفتار نیست
یک نفسش در دو جهان کار نیست
هر که دلش دیدهٔ بینا نیافت
دیدهٔ او محرم دیدار نیست
هر که ازین واقعه بویی نبرد
جز به صفت صورت دیوار نیست
خوار شود در ره او همچو خاک
هرکه در این بادیه خونخوار نیست
ای دل اگر دم زنی از سر عشق
جای تو جز آتش و جز دار نیست
پردهٔ این راز که در قمر جانْست
جز قدح دردی خمار نیست
آنکه سزاوار در گلخن است
در حرم شاه سزاوار نیست
گلخنی مفلس ناشسته روی
مرد سراپردهٔ اسرار نیست
کعبهٔ جانان اگرت آرزوست
در گذر از خود ره بسیار نیست
گرچه حجاب تو برون از حد است
هیچ حجابیت چو پندار نیست
پردهٔ پندار بسوز و بدانک
در دو جهانت به ازین کار نیست
چند کنی از سر هستی خروش
نیست شو اندر طلب یار، نیست
از طمع خام درین واقعه
سوختهتر از دل عطار نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی و توصیف اینکه چگونه عشق واقعی و عرفانی نیازمند رنج و دلسوختگی است میپردازد. شاعر میگوید کسی که در درد و عشق گرفتار نیست، در حقیقت زندگیاش بیمعناست. دلهایی که بینش واقعی ندارند، به حقایق عالم دسترسی ندارند و مانند دیوار بیمعنا هستند. در این راه، انسان باید humble و فروتن باشد وگرنه مانند خاک خوار و ذلیل خواهد شد. عشق واقعی و عمیق تنها در آتش و رنج متجلی میشود و کسی که شایسته واقعیتهای عمیق روحانی است، در زرق و برق دنیوی جایی ندارد. در نهایت، شاعر از خواننده میخواهد که پردههای پندار را بسوزاند و از خودگذشتی کند تا بتواند به حقیقت عشق و وصل دست یابد.
هوش مصنوعی: هر کسی که به این درد و رنج دچار نیست، وجودش در دو دنیا بیفایده و بیثمر است.
هوش مصنوعی: هر کسی که دلش بینش و آگاهی نداشته باشد، چشمانش نمیتوانند او را به درک و تماشای حقیقت برسانند.
هوش مصنوعی: هر کسی که از این اتفاق چیزی نفهمد، فقط مثل دیوار است و هیچ عمق و معنایی ندارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که در مسیر او بیرحم و سنگدل باشد، مانند خاک در برابر باد خوار و حقیر میشود.
هوش مصنوعی: ای دل، اگر از عشق سخن بگویی، جایی برای تو جز آتش و زخم نخواهد بود.
هوش مصنوعی: این راز عمیق و پیچیده که در دل زیبایی و شگفتی نهفته است، جز یک نوشیدنی تلخ و دردناک چیزی ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که برای زندگی در مکانهای پایین و بیارزش مناسب است، سزاوار ورود به مکانهای عالی و محترم نیست.
هوش مصنوعی: گلخانهای که در آن، دیواری تنها بر روی یک مردی است که رازهای زیادی در خود دارد، نمیتواند پر از گل و زیبایی باشد. اینجا اشاره به نیازی به پاکیزگی و توجه دارد تا بتوان به رازهای عمیق پی برد.
هوش مصنوعی: اگر تمایل داری به محبوب حقیقی نزدیک شوی، باید از خود عبور کنی و راهی طولانی را طی کنی.
هوش مصنوعی: هرچند که حجاب تو فراتر از اندازه و حد معمول است، اما هیچ مانعی مانند تصور و اندیشه خودت وجود ندارد.
هوش مصنوعی: پندارهای ذهنیات را کنار بگذار و بدان که در هر دو جهان، این کار بهتر از دیگر کارهاست.
هوش مصنوعی: نمیخواهی از زندگیات صدا و هیاهو بسازی، پس در جستجوی یار خود نباش که او وجود ندارد.
هوش مصنوعی: در این ماجرا، هیچکس بیخبر و مشتاقتر از دل عطار نیست که به خاطر آرزوهای بیاساسش سوخته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گرچه همه مملکتی خوار نیست
یار طلب کن که به از یار نیست
هست کسی کو چو من اشکار نیست
هست کسی کو تلف یار نیست؟
هست سری کو چو سرم مست نیست؟
هست دلی کو چو دلم زار نیست؟
مختلف آمد همه کار جهان
[...]
چون تو گلی در همه گلزار نیست
چون تو شکر در همه بازار نیست
نامه به پایان شد و باقی سخن
قصّه ما در خور طومار نیست
هر که گرفتار تو شد جان سپُرد
[...]
هر که دلش با غم ما یار نیست
راست توان گفت که او یار نیست
نیست زمانی دل مسکین من
کز تو به کام دل اغیار نیست
هر که به روی تو نظر کرد گفت
[...]
زان که مرا محرم اسرار نیست
هیچ امیدم ز رخ یار نیست
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.