میرزا عارف که زیر بار فضل
قد تیرش چون کمان آمد دو تای
رنج ها برد از پی تحصیل علم
تا به ملک علم شد کشور گشای
شد پسند حضرت میر نظام
آن جوان و پیر اندر بخت و رای
هم بدو بسپرد پور خویش را
تا شود در علم او را رهنمای
با عنایات امیر از زر و سیم
آنچه او را بود حاجت شد روای
سال عمرش چونکه از پنجه گذشت
پنجه مرگش یکی بفشرد نای
جسم در خاکدان بنهاد و برد
جان به ظل رحمت یکتا خدای
سال فوتش ایرج قاجار گفت
میرزا عارف به جنت کرده جای
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفت: ای من، مرد خام کل درای
پیش آن فرتوت پیر ژاژخای
رفت ریمن مرد خام لک درای
پیش آن فرتوت پیر ژاژخای
روز رشن است ای نگار دلربای
شاد بنشین و به جام می گرای
تا توانی هیچ یک ساعت مباش
بی می شادی فزای غمزدای
می خور و در ساز گیتی دل مبند
[...]
ای جهان و جان بگردان روی و رای
تا بماند در جهان جانی به جای
آفتابی چون شوی تابنده روی
و آسمانی چون شوی گردنده رای
سرو باشد پیش قدت گوژپشت
[...]
هست کاری پشت و رو نه سر نه پای
روی در دیوار و پشت دست خای
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.