گنجور

 
سنایی

ای رفیقان دوش ما را در سرایی سور بود

رفتم آنجا گرچه راهی صعب و شب دیجور بود

دیدم اندر راه زی درگاه آن شاه بتان

هر چه اندر کل عالم عاشقی مستور بود

از چراغ و شمع کس را یاد نامد زان سبب

کز جمال خوب رویان نور اندر نور بود

کس نثاری کرد نتوانست اندر خورد او

زان که اشک عاشقانش لولو منثور بود

بوی خوش نمد به کار اندر سراسر کوی او

زان که خاک کوی او از عنبر و کافور بود

فرش میدانش ز رخسار و لب میخوارگان

تکیه‌گاه عاشقانش دیده‌های حور بود

جویبارش را به جای آب میدیدم شراب

زیر هر شاخی هزاران عاشق مخمور بود

ای بسا مذکور عالم کو بدو در ننگریست

ای بسا درویش دل ریشا که او مذکور بود

هر که از وی بود ترسان او بدو نزدیک شد

و آنکه از گستاخیش نزدیک‌تر او دور بود

صد هزاران همچو موسی خیره بود اندر رهش

زان که هر سنگی در آن ره بر مثال طور بود

هرکرا توقیع دادند از جمال و از جلال

«لن ترانی» بر سر توقیع آن منشور بود

های های عاشقان با هوی هوی صادقان

کس ندانستی که ماتم بود آن یا سور بود

مر مرا ره داد دربان دیگران را منع کرد

زان که نام من رهی در عاشقی مشهور بود

چون در آن شب شخص روحم نزد آن حضرت رسید

صورت هستی ندیدم نقش من مقهور بود

مصحفی دیدم گرفته آن بت اندر دست راست

خط آن از هست ما وز نفی لامسطور بود

چون در آن مصحف نظر کردم سراسر خط آن

رمزهای مجلس محمدبن منصور بود

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مولانا

پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود

از شراب لایزالی جان ما مخمور بود

ما به بغداد جهان جان اناالحق می‌زدیم

پیش از آن کاین دار و گیر و نکته منصور بود

پیش از آن کاین نفس کل در آب و گل معمار شد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حسین خوارزمی

دوش چشم جانم از دیدار شه پرنور بود

مطرب ما زهره و ساقی مجلس حور بود

با عذار ساقی فتان و چشم مست او

زاهد ار بشکست توبه همچو ما معذور بود

تا قدح کرده حدق بهر حمیای جمال

[...]

کلیم

پایمزد عجز ما بیداد دست زور بود

آنچه کرد اصلاح عیش تلخ بخت شور بود

دوش از بزم نشاط ما نوائی برنخاست

تار گفتی بی تو موی کاسه طنبور بود

با گرانان درنمی آید سبکروحست عشق

[...]

صائب تبریزی

تا خیال آن بهشتی رو مرا منظور بود

پرده های چشم حیرانم نقاب حور بود

در کدوی من می وحدت به کام دل رسید

خام بود این باده تا در کاسه منصور بود

بی تأمل مهر خاموشی زلب برداشتم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سیدای نسفی

از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بود

جام می موسی و خم باده کوه طور بود

هر سر مو بر تنم می کرد کار نیشتر

گوشه آسایش من خانه زنبور بود

باده نوش من کجا بودی که امشب تا سحر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه