گنجور

 
کلیم

پایمزد عجز ما بیداد دست زور بود

آنچه کرد اصلاح عیش تلخ بخت شور بود

دوش از بزم نشاط ما نوائی برنخاست

تار گفتی بی تو موی کاسه طنبور بود

با گرانان درنمی آید سبکروحست عشق

آشنائی آتش او پنبه منصور بود

عمر کم بر جان گوارا کرد بار زندگی

روز کوته مایه آسایش مزدور بود

در پناه بدنهادی می توان ایمن نشست

نیش دایم پاسبان خانه زنبور بود

طاعت زاهد چو آه بوالهوس بالا نرفت

زانکه معراج امید او وصال حور بود

رهنمایان زمان ما همه ره می زنند

زان میان گر راستی دیدم عصای کور بود

کعبه سالک بود آنجا که از پا اوفتاد

گر قدم در ره نمی فرسود منزل دور بود

دارم اقبالیکه با هر کس در افتادم کلیم

بخت سست افتاده تر از بستر رنجور بود

 
 
 
سنایی

ای رفیقان دوش ما را در سرایی سور بود

رفتم آنجا گر چه راهی صعب و شب دیجور بود

دیدم اندر راه زی درگاه آن شاه بتان

هر چه اندر کل عالم عاشقی مستور بود

از چراغ و شمع کس را یاد نامد زان سبب

[...]

مولانا

پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود

از شراب لایزالی جان ما مخمور بود

ما به بغداد جهان جان اناالحق می‌زدیم

پیش از آن کاین دار و گیر و نکته منصور بود

پیش از آن کاین نفس کل در آب و گل معمار شد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از مولانا
حسین خوارزمی

دوش چشم جانم از دیدار شه پرنور بود

مطرب ما زهره و ساقی مجلس حور بود

با عذار ساقی فتان و چشم مست او

زاهد ار بشکست توبه همچو ما معذور بود

تا قدح کرده حدق بهر حمیای جمال

[...]

صائب تبریزی

تا خیال آن بهشتی رو مرا منظور بود

پرده های چشم حیرانم نقاب حور بود

در کدوی من می وحدت به کام دل رسید

خام بود این باده تا در کاسه منصور بود

بی تأمل مهر خاموشی زلب برداشتم

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
سیدای نسفی

از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بود

جام می موسی و خم باده کوه طور بود

هر سر مو بر تنم می کرد کار نیشتر

گوشه آسایش من خانه زنبور بود

باده نوش من کجا بودی که امشب تا سحر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه