پایمزد عجز ما بیداد دست زور بود
آنچه کرد اصلاح عیش تلخ بخت شور بود
دوش از بزم نشاط ما نوائی برنخاست
تار گفتی بی تو موی کاسه طنبور بود
با گرانان درنمی آید سبکروحست عشق
آشنائی آتش او پنبه منصور بود
عمر کم بر جان گوارا کرد بار زندگی
روز کوته مایه آسایش مزدور بود
در پناه بدنهادی می توان ایمن نشست
نیش دایم پاسبان خانه زنبور بود
طاعت زاهد چو آه بوالهوس بالا نرفت
زانکه معراج امید او وصال حور بود
رهنمایان زمان ما همه ره می زنند
زان میان گر راستی دیدم عصای کور بود
کعبه سالک بود آنجا که از پا اوفتاد
گر قدم در ره نمی فرسود منزل دور بود
دارم اقبالیکه با هر کس در افتادم کلیم
بخت سست افتاده تر از بستر رنجور بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات و تجربیات انسانی در زندگی میپردازد. شاعر از عجز و ناتوانی خود در مقابله با چالشها میگوید و به تلخی زندگی و قدرتمندی سرنوشت اشاره میکند. او از نشستی در بزم شادمانی یاد میکند که بدون حضور محبوبش بیمعناست و به عشق و محبوبی اشاره میکند که برایش صبر و آسانگیری مشکل است. شاعر همچنین به زاهدان و دینمداران اشاره میکند که باوجود طاعت و عبادتشان، به حقیقت نمیرسند. او در نهایت به سستی بخت و شانس خود اشاره میکند و بیان میکند که در مواجهه با مشکلات، زندگی سخت و دشواری را تجربه کرده است. این شعر در کل به پیچیدگیهای زندگی و ناپایداریهای آن میپردازد.
هوش مصنوعی: عجز و ناتوانی ما تحت فشار و زورگویی دیگران بود. آنچه توانست شرایط سخت زندگیمان را بهبود بخشد، در واقع از بدبختی و شانس بد ما ناشی میشد.
هوش مصنوعی: دیشب در جمع شادمانی ما صدایی بلند نشد، گویی تارهای ساز بی تو بیجان و خاموش بودند.
هوش مصنوعی: عشق حقیقی با افراد مرفه و ثروتمند سازگار نیست، زیرا روح سبکی دارد. آتش عشق مانند آتش سوزانندهای است که پنبه منصور را میسوزاند.
هوش مصنوعی: عمر کوتاه و زندگی سخت، باعث شده که زندگی روزمره برای او بار سنگینی باشد و آسایشش حاصل کارهای سخت و مزدوریاش باشد.
هوش مصنوعی: در سایهی بدن یک محافظ میتوان به آرامش نشست، چرا که همیشه نیش نگهبان زنبور از لانهاش در امان خواهد بود.
هوش مصنوعی: عمل و عبادت زاهد، مانند آه و ناله کسی است که هوسهای دنیوی دارد و به اوج نمیرسد، زیرا آرزوی او فقط رسیدن به حوریان بهشتی است.
هوش مصنوعی: راهنماهای زمانه ما همگی در مسیر فساد و نادرستی حرکت میکنند و اگر در این میان کسی را ببینم که به راستی عمل میکند، او مانند فردی نابینا است که عصایش را به دوش میزند.
هوش مصنوعی: کعبه، مقصد و هدف سالک (مسافر روحانی) است، اما اگر او از راهی که پیموده خسته شود و نتواند ادامه دهد، مقصدش دور و unreachable خواهد بود. در واقع، اگر انسان نتواند در مسیر خود پایدار بماند و خستگی را از خود دور کند، به هدف خود نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: من در وضعیت خوبی نیستم، چرا که هر بار که با کسی درگیر میشوم، بدشانسیام بیشتر میشود و حال و روزم خرابتر میگردد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای رفیقان دوش ما را در سرایی سور بود
رفتم آنجا گر چه راهی صعب و شب دیجور بود
دیدم اندر راه زی درگاه آن شاه بتان
هر چه اندر کل عالم عاشقی مستور بود
از چراغ و شمع کس را یاد نامد زان سبب
[...]
پیش از آن کاندر جهان باغ و می و انگور بود
از شراب لایزالی جان ما مخمور بود
ما به بغداد جهان جان اناالحق میزدیم
پیش از آن کاین دار و گیر و نکته منصور بود
پیش از آن کاین نفس کل در آب و گل معمار شد
[...]
دوش چشم جانم از دیدار شه پرنور بود
مطرب ما زهره و ساقی مجلس حور بود
با عذار ساقی فتان و چشم مست او
زاهد ار بشکست توبه همچو ما معذور بود
تا قدح کرده حدق بهر حمیای جمال
[...]
تا خیال آن بهشتی رو مرا منظور بود
پرده های چشم حیرانم نقاب حور بود
در کدوی من می وحدت به کام دل رسید
خام بود این باده تا در کاسه منصور بود
بی تأمل مهر خاموشی زلب برداشتم
[...]
از رخت میخانه امشب آنقدر مسرور بود
جام می موسی و خم باده کوه طور بود
هر سر مو بر تنم می کرد کار نیشتر
گوشه آسایش من خانه زنبور بود
باده نوش من کجا بودی که امشب تا سحر
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.