پاکچشمانند مرد روی تو
راه کژبینان نباشد سوی تو
خوشنویسان را نباید در قلم
هیچ نونی خوشتر از ابروی تو
ناتوان گردم ز غیرت چون نسیم
گر بجنباند نسیمی موی تو
زنده بی رویت نمانم گر مرا
هر زمان جانی نبخشد بوی تو
دوستان از تشنگی جان میدهند
و آب حیوان میرود در جوی تو
عاشقان را تا سحر باشد سماع
هرشب از بانگ سگان کوی تو
چشم خواب آلود تو خواب همام
بست آه از نرگس جادوی تو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت چشمان یک مرد اشاره دارد و بیان میکند که هیچکس نمیتواند به اندازه ابروهای او جذاب باشد. شاعر از ناتوانی خود در برابر زیبایی او صحبت میکند که مانند نسیم در حال حرکت است و به او احساس ضعف میدهد. او اظهار میدارد که بدون دیدن روی او زنده نمیماند و بوی او هر لحظه جان تازهای به او میبخشد. همچنین به تنهایی و تشنگی عاشقانی که برای او جان میدهند و به زندگی شبانه و صداهای موجود در اطراف او اشاره میکند. در نهایت، حس خوابآلودگی چشمان او را نیز با جادوگری نرگس مقایسه میکند.
هوش مصنوعی: چشمهای پاک و معصوم تو به گونهای هستند که هیچکس نمیتواند در مسیر نادرستی نسبت به تو قدم بردارد.
هوش مصنوعی: سخن میگوید که هیچ نونی در خوشنویسی به اندازه زیبایی ابروی تو دلنشین و دلربا نیست.
هوش مصنوعی: میگوید که من از غیرت و شجاعت به حدی ناتوان میشوم که اگر نسیمی بوزد، موی تو را به حرکت در میآورد، یعنی به قدری تحت تأثیر زیبایی و جذابیت تو قرار دارم که حتی یک نسیم هم میتواند من را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
هوش مصنوعی: اگر در زندگیام، چهرهات را نبینم، حتی اگر بوی تو هر لحظه به من جان ببخشد، زنده نخواهم ماند.
هوش مصنوعی: دوستان به خاطر تشنگی جان میدهند و آب حیوان به سمت جوی تو حرکت میکند.
هوش مصنوعی: عاشقان تا صبح سرمست و شاداب هستند و هر شب با صدای سگهای محلهات، به وجد میآیند.
هوش مصنوعی: چشمان خوابآلود تو مثل خواب همام میمانند، آه از نرگس جادویی تو!
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای ببرده آب آتش روی تو
عالمی در آتشند از خوی تو
مشک و می را رنگ و مقداری نماند
ای نه مشک و می چو روی و موی تو
چشمکانت جاودانند ای صنم
[...]
ترک من ای من سگ هندوی تو
دورم از روی تو دور از روی تو
بر لب و چشمت نهادم دین و دل
هر دو بر طاق خم ابروی تو
من به گردت کی رسم چون باد را
[...]
ای شب تاری غلام موی تو
روز روشن پیشکار روی تو
چاکر روز و شبم تا روز و شب
نایبند از روی تو وز موی تو
بنده موی تو دلهای جهان
[...]
پشت پایی زد خرد را روی تو
رنگ هستی داد جان را بوی تو
گشته چون من کشتهای زنار دار
جان عیسی در صلیب موی تو
از پی خونریز جان خاکیان
[...]
ای جهانی پشت گرم از روی تو
میل جان از هر دو عالم سوی تو
صد هزاران آدمی را ره بزد
مردم آن نرگس جادوی تو
لاابالیوار خوش بر خاک ریخت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.