ما گر چه ز خدمتت جداییم
تا ظن نبری که بیوفاییم
آنها که وفا به سر نبردند
زنهار گمان مبر که ماییم
ما زرق و ریا نمیفروشیم
حال دل خویش مینماییم
نزدیک توییم گر چه دوریم
بیگانه نمای آشناییم
گر ملک جهان دهند ما را
چون وصل تو نیست بینواییم
این بیت زگفتۀ نظامی
گوییم و ز دیده خون گشاییم
آیا تو کجا و ما کجاییم
تو آن که ای که ما تو راییم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آیا تو کجا و ما کجاییم
تو زانِ کهای و ما تراییم
همین شعر » بیت ۷
آیا تو کجا و ما کجاییم
تو آن که ای که ما تو راییم
همین شعر » بیت ۱
ما گر چه ز خدمتت جداییم
تا ظن نبری که بیوفاییم
ما گر چه ز خدمتت جداییم
تا ظن نبری که بیوفاییم
نمرود به گاه پور آذر
میگفت خدای خلق ماییم
جبار به نیمپشه او را
خوش داد سزا که ما گواییم
لبیک زنان عشق ماییم
احرام گرفته در وفاییم
در کوی قلندری و تجرید
در کم زدن اوفتاده ماییم
جز روح طوافگه نداریم
[...]
آیا تو کجا و ما کجاییم
تو زانِ کهای و ما تراییم
ما مست شراب جان فزاییم
سرخوش ز می گره گشاییم
در کنج شرابخانه گنجی است
ما طالب گنج کنجهاییم
آنها که هوای می ندارند
[...]
ای دوست، بیا، که ما توراییم
بیگانه مشو، که آشناییم
رخ بازنمای، تا ببینیم
در بازگشای، تا درآییم
هر چند نهایم در خور تو
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.