گنجور

حاشیه‌گذاری‌های ابو سعید

ابو سعید


ابو سعید در ‫۱ سال قبل، دوشنبه ۱ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۲۱:۳۶ در پاسخ به افشین آرامش دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

افشین عزیز، حافظ جان ما از همین جهت حافظ تخلص کرده چون حافظ قرآن بوده

شما مراجعه بفرمایید به آیه‌ی ۸۷ سوره‌ی مبارکه‌ی بقره اونجا واضحا از روح القدس اسم آورده شده

حالا این بخش صحبتم چندان مرتبط با صحبت های فیمابین ما نیست ولی من گاها تعجب میکنم از افرادی که میدونن حافظ حافظ شده چون حافظ قرآن بوده اما باز هم میخوان برداشت های غیردینی و سکولار از اشعار خواجه داشته باشن.

کسی که در چارچوب تصوری خواجه حافظ قدم میزنه قاعدتا باید بدونه که افراد دیندار هم به چند بخش تقسیم میشن. ما در حیطه‌ی دین هم پیر مغان و شاه نجف و رند و تجلی دین رو داریم و گاهی اوقات هم زاهد و محتسب رو که فقط ادعای دین دارن و تعریفی که از دین دارند کاملا خلاف واقعیت دین هست.

واقعیت دین هم مگر خلاف سرشت و وجود آدمی هست؟ ما هروقت صحبت از عقل و راستی و درستی بکنیم، از دین به معنای واقعی کلمه صحبت کردیم.

ابو سعید در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، یکشنبه ۲۸ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۳۶ دربارهٔ ادیب الممالک » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۸ - تضمین غزل خواجه شیراز:

به نظر میرسه مصرع اول بیت پنجم حروف جامونده داره. "اساس دولت مشروطه کرد معجزه‌ای" به وزنش درست تر میاد و هجاهاشو کامل میکنه.

ابو سعید در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۲۳ در پاسخ به علی دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴:

سلام علی عزیز

ممنون از نظرات خوبت اما ایده‌ی تشبیه امام غایب به خورشید پشت ابر از این بیت گرفته نشده، بلکه این بیت(اگر منظورش به امام عصر باشه) از یک روایت از پیامبر و چند روایت دیگه از امام صادق و خود حضرت گرفته شده

خواهشمندم مراجعه کنید به این روایت

شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۳، ح ۳.

ابو سعید در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۵۰ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲:

سلامت باشی عزیز جان، خدا ببخشه

ابو سعید در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۵۸ در پاسخ به رضا از کرمان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲:

سلام عزیز دل

نه، منظور من فقط به این غزل از حافظ نبود؛ فقط گفتم چه کسی میتونه به طور قطع عنوان بکنه منظور از می و شراب در فرهنگ لغت خواجه کنایه از حب حسین نیست؟

در واقع بر اساس یک جمع بندی کلی از تمام دیوان حافظ میشه به این نتیجه حداقل رسید که شراب استعاره از چیزی هست اما استعاره از چی؟ دقیق مشخص نیست. من فقط حدسم بر این هست که منظور از شراب حب امام حسین هست، میتونه نباشه.

تمام صحبتم دلی بوده و قصدی برای مشروعیت بخشیدن به اشعار حافظ ندارم خواجه هم نیازی به مشروعیت داشتن نداره. نمیدونم شاید زاهد ظاهرپرست از حال ما آگاه نیست؟؟

ابو سعید در ‫۲ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۷:

این غزل اولین غزلی بود که من از حضرت حافظ شنیدم و ذهنم مستقیم به سمت امام زمان رفت و چه لذتی داشت و داره خوندن این غزل. نمیدونم نظر دوستان چیه اما واقعا بیت: تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر / کز غمت دیده‌ی مردم همه دریا باشد هیچ مصداقی غیر از منجی و قائم و مهدی موعود نداره، شاید بگیم اصل وجودی انسان یا مثلا سعادت و قلب انسان در نظر حافظ بوده؛ لازمه این مسئله رو به یاد داشته باشیم در نبود امام قائم هیچ سعادتی رقم نخواهد خورد و این وعده‌ی الهی هست و چه خوش وعده ای هم هست.

 

بخشی از ابیات این غزل یادآور دعای عهده

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، دوشنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۳۵ در پاسخ به احمد تدین دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۳:

جناب تدین عزیز اگر قادر باشیم پیرمغان رو به معنای واقعی انسان بدونیم این پیر مغان یحتمل یا پیامبر عظیم الشان اسلام است و یا حضرت علی، بنا بر روایات یکی از علل خلقت جهان و هستی حضرت امیرالمومنین است و ایشان از ابتدای آفرینش بودند و حب ایشان هم حائز اهمیت هست

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، یکشنبه ۱۴ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۲:

میگن تنها لذتی که در اسلام بی حد و حصر حلال هست و تنها چیزی که هرچقدر بهش عشق بورزی باز هم جایی برای عشق ورزی داری حب امام حسین هست

و کی میتونه یقینا بگه که منظور از می و شراب در گفته های حافظ همون حب امام حسین و باقی ائمه نیست؟

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۱۷ در پاسخ به مبتدی76 دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴:

سلام به شما و صرفا جهت اطلاع حضرت علی اکبر نوه‌ی حضرت زهرا بودن نه فرزند ایشون، ضمن اینکه حضرت زهرا در ۱۸ سالگی و زمانی که فرزندانشون بسیار کوچک بودن به شهادت رسیدن و فرصتی برای پرورش نوه های خود نداشتن!!

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۵۰ در پاسخ به امین کیخا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳:

جناب کیخای گرانقدر در زبان ترکی آذربایجانی امروزه هم لفظ پیشیک برای گربه متداول است. فکر میکنم ارتباطی با گفته‌ی شما داشته باشد.

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:

فیض کاشانی رحمت الله علیه خوش میفرماید:

جان بی لقای مهدی ذوقی چنان ندارد

وانکس که این ندارد حقا که آن ندارد

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۲۶ در پاسخ به بیژن دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶:

بیژن عزیز به شدت با شما موافقم خدا حفظت کنه

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، شنبه ۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۱۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:

به نظر میرسه این غزل به گونه ای هست که حافظ به صورت خودخواسته مبهم تر از همیشه صحبت کرده تا به قول خود هرکسی برحسب فکر گمانی کند، شاید در زمان سرودن این غزل از افرادی که او را به مسائلی خلاف واقع متهم میکردند دلخور شده(مدعی گو لغز و نکته به حافظ مفروش/کلک ما نیز زبانی و بیانی دارد) و به قولی خواسته تا به صورت معکوس و با اصرار کنایه آمیز به آنچه که او را به آن متهم میکردند با مدعی ها مبارزه کنه؛ واضح تر بگم فرض کنید کسی فعلی خلاف واقع به شما نسبت بدهد مثلا به شما بگه در کارت کم فروش هستی! در حالی که شما اینطور نیستید و او تهمت زده، شروع به صحبت و بحث باهاش میکنید تا ثابت کنید دروغ گفته، نهایتا وقتی به تصور مغرضانه و غلط خود اصرار میکنه شما با بی حوصلگی تمام میگید: باشه تو راست میگی. به نظرم ابیات اول این غزل در ظاهر حالت جامعی از همین نتیجه‌ی باشه تو راست میگی هست، انگار که حافظ سعی کرده تا کاملا حافظانه به مدعی ها بگه که: باشه شما راست میگید! و با این حال در بطن ابهام صحبتش منظور صحیح خود رو هم ذکر کرده.

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶:

مرور کنیم باهم آیه‌ی شریفه‌ی: یا ایتها النفس المطمئنة ارجعی الی ربک راضیة مرضیة

کسی به وصل تو چون شمع یافت پروانه...

این وصل و این ارجاع و برگشت رو نمیتوان به کسی جز امام حسین مصداق گرفت همانطور که نفس مطمئنه همان امام حسین هست

به نظر میرسه مراد از عقل در این غزل عقل معاش باشه و یا نفس ناطقه که صرفا یک نفس ظاهری هست حال آنکه نفس مطمئنه بالاترین درجه‌ی نفس هاست و برای رسیدن به این نفس باید کمی از نفس های سطح پایین دست کشید تا شاید بتوان حسین شد، مانند خود حسین و یا یارانش که در زیارت عاشورا آورده "حلت بفنائک" یعنی یاران حسین در خود وجود مبارک او حل شدند و هرکدام نمونه‌ی بارزی از او شدند

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، یکشنبه ۳۰ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴:

مستی همین هست که غزل حافظ بخوانی و تمام ادعیه و معارف اهل بیت در وجودت مرور شوند.

برای فهم این غزل به ویژه ابیات اولش میتوان به دعای شریف ندبه مراجعه کرد، بخشی که آمده:

متی ترانا و نراک و قد نشرت لواء النصر تری، أ ترانا نحف بک و انت توم الملاء و قد ملأة الأرض عدلا... و نحن نقول الحمدلله رب العالمین

چه وقت میشود که تو ما را و ما تو را ببینیم در حالی که پرچم پیروزی ات را بر تمام عالم برافراشته‌ای، آیا خواهی دید ما را که دور تو حلقه زده باشیم و تو با سپاهت زمین را پر از عدل کرده باشی؟... و پس از تمام اینها ما الحمدلله رب العالمین بگوییم و شکر کنیم.

حباب وار براندازم از نشاط کلاه / اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد

شبی که ماه مراد از افق شود طالع / بود که پرتو نوری به بام ما افتد

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، پنجشنبه ۲۷ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۹:

یا فارس الحجاز ، عزیز علی ان لا اسمع لک حسیس و لا نجوا

یا قائم آل محمد و شاه شاهان، بر من سخت است که هیچ صدا و حتی نجوایی از تو به من نمیرسد

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، چهارشنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۸:

برای من خیلی عجیب هست که دوست داران حافظ لقمه را دور سر خود می‌گردانند، حافظ اگر به دنبال تعریف و تمجید از آفرینش باری تعالی باشد صحبت خود را واضح بیان می‌کند، این غزل عاشقانه و دعایی نسبت به پادشاهی ست حی و حاضر که هنوز فرصت پادشاهی بر تمام حیوانات و نباتات و جمادات و کل عالم نیافته یعنی امام عصر ارواحنا له الفداه، سخت نگیرید و رندانه نگاه کنید.

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، سه‌شنبه ۲۵ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۰۱:۲۶ در پاسخ به باران دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۶:

سلام به شما

منم با شما هم نظرم، چون سلامت همه‌ی آفاق فقط در گرو سلامت امام عصر هرزمان هست نه انسانهای عادی! در روایت داریم از لحظه‌ی آفرینش آدم تا قیام قیامت اگر ولی‌ای از جانب خدا بر روی زمین نباشه حیات از زمین برچیده خواهد شد، قیامت هم دقیقا همینطور رخ خواهد داد.

این غزل شدیدا من رو یاد بخش دوم دعای زیبای آل یاسین می‌اندازه، وقتی که ما برای امام زمان خود دعا میکنیم: اللهم اعذه من شر کل باغ و طاغ و من شر جمیع خلقک و احفظه من بین یدیه... و احرسه...، تا خدا به واسطه‌ی دعای ما ولی عصر رو از بلایا و شر خلق و چنین مسائلی محافظت بکند.

و ظاهر دژم و باطن نژند من رو به یاد ترکیب: المرتقب الخائف در همین دعا می‌اندازد یعنی امام زمان منتظر اما دچار ترس و خوف هستند. حتما زیارت آل یاسین رو همراه با معنا بخوانید مخصوصا بخش الحاقی یا همان بخش دوم رو.

به نظر من منظور خواجه از اینکه شفا ز گفته‌ی شکرفشان حافظ جوی یعنی همینکه من برای سلامتی و طول عمر تو ای امام حی و حاضر با زبان خود دعا می‌کنم امید که از دعای اینجانب شفا و صحت تن و روان داشته باشی.

ابو سعید در ‫۳ سال قبل، دوشنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۳۹ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹:

با سلام و احترام به جناب رضا که همیشه از حاشیه نویسی های ایشون بهره می‌بریم

در رابطه با این غزل میشه بفرمایید چرا باید بحث از شاه شجاع تا قیامت و درازا ادامه داشته باشه؟ یا بهتر بگم شاه شجاع چه مقام والایی داشته که حافظ با این بزرگی و منش به دنبال تعریف از این شاه آنهم تا این مقدار بوده؟