نازنین در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۳۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۴ - نیایش کردن مجنون به درگاه خدای تعالی:
عاشقتم..........
مرسی
مرسی
مرسی
الهه در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۰۸ دربارهٔ شیخ بهایی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵:
بیت:
زاهدی به میخانه سرخ روز میدیدم
اشتباه است چون در کتب قدیمی که برای مدرسه پدرم بود و بعضی از تصنیفهای خوانندگان به این صورت است:
زاهدی به میخانه سرخ روی ز می دیدم
با تشکر از سایت خوبتون
علی بی ستاره در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۳۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷:
درود بر ابراهیم زراعت. شعر تن آدمی شریف است... از سعدی می باشد نه مولوی!
در همین گنجور.ر مراجعه کنید به:سعدی»مواعظ»غزلیات و غزل 18 را ببینید.
با سپاس
Faraz در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۷:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:
من با نظر محسن موافق هستم کلاً هرچه به آثار پایانی حافظ نزدیک میشویم بیشتر از اینگونه اشعار از حافظ پیدا میکنیم
مسعود در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:
با سلام
همانطور که دوستان اشاره کرده اند در تبدیل شعر از ترکی به فارسی اشتباهات زیادی رخ داده البته من کل شعر حیدربابا به زبان فارسی رو نخوندم در بیت 75 کلمه ( بوغگینان ) که به معنی خفه کن می باشد به اشتباه کور کن معنی شده است
درضمن زبان آذری وجود ندارد بلکه زبان ترکی صحیح می باشد
روح شهریار شاد
یادش زنده باد
مرامی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۵۷ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۲:
ممنون
صمد بدراق نژاد در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۷:
غزل موردنظر از دیدگاه وحدت وجودی مولانانشات گرفته است .هر چند اشیا .حوادث .فصول . توالی روز وشب .ظرف ومظروف .لغات والفاظ .علی الظاهر باهم متفاوت هستند ولیکن جهت شکل گرفتن و معنی یافتن نظام طبیعت .ونظام اجتماعی همه وهمه لازم می باشد ...از انجا که حضرت مولانا با تمام وجود به حضرت دوست که منتهی بی منتهی می باشد عشق می ورزد .وخداوند نیز به فعل حضرت مولانا بصیر است .او رادوست دارد به جایش می بنیند به جایش می شنود . به جایش حرف می زند .جان کلام اینکه حضرت حق مولانا را در دریای علم وفضلش غرق کرده است ...وخود مولانا در بیت اخر به این موضوع معتر ف است.....
طاهره در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۱:۰۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۲۵:
همان واژه مبو درست است . زیرا با توجه به واژه روج که به معنی روز می باشد مفهوم کامل می شود.
محمد جعفر محجوب در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۰:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۹:
آقای«صدیق تعریف»که متأسفانه سعادت دیدار ایشان را نداشتهام،ظاهرا از خوانندگان جوانی است که در راه توفیق و قبول عامه پیش میرود.بنده نیز کامروایی و قبول روزافزون ایشان را آرزو دارم و به قراری که کارشناسان گفتهاند و بندهء شنوندهء ساده نیز احساس میکنم صدای ایشان دلنشین و بسیار مطبوع است.
اخیرا در این دیار غربت،نواری از ایشان،گویا در دستگاه بیاتترک،انتشار یافته است به نام«شیدایی»که توفیق نیز یافته است و مخلص نیز دستکم در حدود پنجاه بار در موارد مختلف صدای گرم ایشان را شنیده و لذت بردهام.اما متأسفانه دو تصرف ناروا که ایشان(یا مشاوران ادبی ایشان)در یک غزل حافظ کردهاند،هربار همچون مگسی که در ؟؟؟شیرینی شیرین افتد،صفای لذت بیکران مرا مکدر میدارد.ایشان غزل معروف خواجهء شیراز:
ما ز باران چشم یاری داشتیم...را با آوایی بسیار زیبا خواندهاند.یکی از بیتهای این
به تشخیص خود مصراع را چنین خواندهاند:
حالیا رفتیم و بذری کاشتیم.اولا شما شعر چه کسی را میخوانید؟اگر شعر حافظ را میخوانید این از حافظ نیست و شما هم حق ندارید در شعر او دخل و تصرف کنید.دیگر این که نه تنها«بذری کاشتیم»به گوش خوش نمیآید و تصرفی ناروا در شعر حافظ است،بلکه غلط نیز هست.تا آنجا که بنده متنهای فارسی را دیدهام،و حتی در فارسی روزنامههای اطلاعات و کیهان امروز به ترکیب«بذر کاشتن»برنخوردهام.بذر را نمیکارند بلکه میافشانند.از تمام این حرفها گذشته شما فقط میتوانید شعر حافظ را همانطور که هست بخوانید یا اگر دوستش ندارید نخوانید.اما حق دخالت در آن ندارید.این میراث فرهنگی این مردم است و اگر هر روز یک تصرف از این قبیل در این شعر بشود و و متأسفانه بتوانند آنرا به دست امواج رادیو بسپرید یا هزاران نسخه تهیه کنند و به اقصی نقاط دنیا بفرستند پس از اندک مدتی دیگر چیزی از شعر اصلی حافظ بر جای نخواهد ماند.از این گذشته تخم درخت که هیچ،تخم حیوان و حتی-جسارت است-تخم انسان نیز خندهداری نیست و فقط ممکن است کودکان سال دوم و سوم دبستان با شنیدن این لفظ پوزخندی بزنند وگرنه در آثار ادبی تخم که هیچ،حتی خایه نیز چندان مضحک نیست.
نظامی در اسکندرنامه خایه را به معنی «تخممرغ»آورده(شد آن مرغ کو خایه زرّین نهاد)و فردوسی در وصف رخش گوید: سینه خایه و تند و پولادسم»و گمان ندارم که هیچیک از این دو مصراع خندهدار باشد و لفظ خاگینه(به معنی تقریبی املت)نیز از همین کلمه گرفته شده است.
دومین تصرف ناروای ایشان در مورد ترکیب«غلط کردن»است.قرنهای متمادی و از جمله در قرنهای هفتم و هشتم(دوران زندگی سعدی و حافظ)این ترکیب ابدا توهینآمیز نداشته و به معنی«خطا کردن،اشتباه کردن»به کار میرفته است.سعدی در گلستان،در «جدال سعدی یا مدعی...»گوید:«گفتم ندمّت اینان روا مدار که خداوندان کرمند،گفتا غلط کردی که بندهء درمند.»شعر حافظ نیز به روایت استاد خانلری چنین است:«شیوهء چشمت فریب
جنگ داشت،ما غلط کردیم و صلح انگاشتیم،و فقط به روایت یک نسخه(از هشت نسخه) آمده است:ما ندانستیم و صلح انگاشتیم.هنوز هم در افغانستان به جای«اشتباه کردی»گویند «غلط کردی»و این ترکیب ابدا معنی توهین ندارد.البته ممکن است به مسافران تازهوارد فارسی زبان به افغانستان،بر بخورد وقتی از کاسبکاری میشنوند که بدیشان میگوید«غلط کردی»اما همراهشان بیدرنگ توضیح میدهد که این«غلط کردی»از آن«غلط کردی»های تهران نیست!صورت دشنامگونهء«غلط کردی»بکلّی مربوط به دوران اخیر است و شاید از عصر قاجار فراتر نرود.
از همه خندهدارتر این است که اگر این مطلب دشنامی هم باشد،حافظ این دشنام را نثار خود میکند و میفرماید:«ما غلط کردیم...»اما آقای تعریف کاسهء گرمتر از آش و دایهء مهربانتر از مادر شده و دشنام«غلط کردن»را در حق حافظ نپسندیده و مصراع را چنین ترتیب دادهاند:«ما خطا کردیم و صلح انگاشتیم.»
این شعرها را مردم ایران،به تناسب سن خویش،سیسال،چهل سال،پنجاه سال و حتی هفتاد سال است که در ذهن دارند.دست زدن بدین روایتها-که در صحت آنها تردیدی نیست و اندکی اطلاع داشتن از ادب فارسی درستی آنها را تأیید میکند مطلقا صحیح نیست. آقای تعریف اگر چیزی از آنها را خلاف ادب میدانند ممکن است آنرا نخوانند اما تغییر دادن آن در مذهب حفظ ادب و سنن ایران کفر است.امیدوارم ایشان نیز تولیدی دیگر از این نوار تهیه کنند و شعر حافظ را درست بخوانند.در جای دیگری هم از دستشان در رفته و شعری را اشتباه خواندهاند از دورنگی یاران...وز...(؟)خواهش میکنم آنرا نیز درست کنند.
عبدالرضا بندری در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵ - نقش حقایق:
بسیار شیوا رسا است خدایش بیامرزد
رحیم قدرتی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۴:۵۶ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ اشعار ترکی » بلالی باش:
با سلام واحترام وسال نورا برای آن مدریت محترم تبریک
وسالی خوب پر بار باشد انشاا...
بنده خجالت میکشم بنویسم از طرف این خادم تقدیر نامه
بخاطر این همه تلاش وانتخاب این شعر زیبا ، چون برایم ارزش زیادی دارد. امیدوارم موفق باشی و به روح پاک استاد صلوات
محسن مردانی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، شنبه ۱۹ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۰۸:۳۱ دربارهٔ شیخ بهایی » نان و حلوا » بخش ۶ - فی قطع العلائق و العزلة عن الخلایق:
گمان نمیکنم اشکالی داشته باشد
و معنی اش این است که "از دیگران مخفی و پنهان شو"
الف در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۵ - وفات مجنون بر روضه لیلی:
با سلام :به جای مصرع اول بیت مرگ مجنون این مصرع به نظر من زیباتره :آهی بزد و فغان بر اورد /ای دوست بگفت و جان بر آورد
عباس بروجردی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۱۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۹ - حکایت اتابک تکله:
اگر گفته میشد بخواهم به کنج طریقت نشست که منطقآ کنج طریقتی وجود ندارد و رهبانیت است که کنجی را برای عبادت میطلبد و سعدی آنرا مذموم دانسته و خدمت به خلق را عبادت میداند
یه نفر در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۱:۵۲ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳:
دوستانی که به شراب الکلی در شعر خیام عزیز اعتقاد دارید یه شات هم به سلامتی ما. لطفا". دمتون گرم.
و اما منظور خیام عزیز از نظر بنده:
ارتباط با حقیقت در حوزه مذهب (شریعت) هر از گاهی و
در نگاه خیام و دیگر بینندگان حقیقی حقیقت (عرفان یا طریقت) ، مدام و پیوسته می باشد.
و برای بیننده راستین حقیقت هیچ محدودیتی وجود ندارد.
سیدرضا موسوی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:
اصلاح ابیات یک و دو
به تیغم گر کشی دستت نگیرم
وگر تیرم زنی منت پذیرم
کمان ابرویت را گو مزن تیر
که پیش چشم بیمارت بمیرم
سیدرضا موسوی در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۱۹:۵۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۱:
اصلاح ابیات یک و دو
به تیغم گر کشد دستش نگیرم
وگر تیرم زنی منت پذیرم
کمان ابرویت را گو مزن تیر
که پیش چشم بیمارت بمیرم
amir در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۰۰:۵۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱۱:
با عرض درود خدمت تمامی دوستان.این صحیح تره
از جمله رفتگان این راه دراز
بازآمده ای کو که خبر پرسم باز؟
زنهار دراین دوراهی آزونیاز
تا هیچ نمائی که نمی آیی باز
ناشناس در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، پنجشنبه ۱۷ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۳:۲۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۶:
دابسب
منصور در ۱۲ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۱، ساعت ۲۲:۵۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲: