حمید زارعی در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۲:
هـنر نمی خــرد ایام و غیر ازاینم نیست
کجا روم به تجـارت بدین کــساد متاع
شایق در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۵۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزلِ شمارهٔ ۹:
با سلام دربیت 5 می فرماید دعوی عاشقی درست نیست مگر زهر وشربت او در نگاه واقعی تو یکسان باشد ودر هر حال او را شاکر باشی که خدا می فرماید ما شما را ازمایش میکنیم تا معلوم شود کدامتان عمل خوب انجام می دهید با تمام وجود باید او را شکر کرد گویند شخصی نان خشک کفک زده ای را در اب جوی میزد وبا زور لقمه لقمه فرو میداد و با هر لقمه میگفت شکر به او گفتند این نان خشک چه شکری دارد در حواب گفت اگر خدا بفهمد از هزار فحش برایش بدتر است به هر حال شکر زبانی بدرد نمی خورد باید با تمام وجود او را شکر کرد و ازو راصی باشیم که رضایت ما از خدا نشانه رضایت خدا از ماست
شایق در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۱:۱۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷:
با سلام در بیت هفتم می فرماید برای اینکه باز ایی جان خود را تقدیم میکنم چرا که درویش جز نقد جان برگ و توشه ای ندارد و این جان در بست در خدمت دوست است یعنی جز خواست دوست خواستی ندارد و بقول فایز به جان دلبرم کز هر دو عالم تمنای دگر جز دلبرم نیست و این بدان معنیست که باید همه خلایق را دوست داشت وبدون هیچ انتظاری حتی انتظار باداش از خدا به انها خدمت کرد و معنای عشق واقعی اینست و باز سعدی در بیت نهم می فدماید ثروت و بارسایی بدرد دوست نمی خورد چرا که اودر استغنای مطلق است وبرای ان هیچ ارزشی قایل نیست عبادت بجز خدمت خلق نیست به تسبیح سجاده و دلق نیست
مجتبی خراسانی در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۹:۳۸ دربارهٔ شیخ محمود شبستری » گلشن راز » بخش ۱ - دیباچه:
بسمه تعالی
ز احمد تا احد یک میم فرق است / جهانی اندراین یک میم غرق است
وقتی خداوند مقام احدیت را به آن بزرگوار «صلی الله علیه و آله و سلم» عطا فرموده و پیش از آفرینش مخلوقات جامع تمام اسمای خویش گردانیده باشد ، به این حساب تمام عوالم ، همان گونه که ظهور یافتۀ اسمای حق اند ، ظهور یافتۀ اسمای او «صلی الله علیه و آله و سلم» نیز می باشند . بنابراین ، به این اعتبار عالم اوست ، و اوست عالم و جهانی اندر این یک میم غرق است .
بر او ختم آمده پایانِ این راه / بدو مُنزَل شده «ادعوا الی الله»
اوست خاتم انبیا «صلی الله علیه و آله و سلم» چنان که خداوند می فرماید : ما کانَ مُحَمَّدٌ أَبا أَحَدٍ مِنْ رِجالِکُمْ وَ لکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِیِّینَ= (محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست بلکه فرستاده خدا و خاتم پیامبران است.) «سورۀ احزاب ، آیه 40» و اوست که امت خود را به تمام کمال فرا می خواند ، و بنا به فرمودۀ قرآن : هَذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَی اللّهِ عَلَی بَصِیرَةٍ أَنَاْ وَمَنِ اتَّبَعَنِی وَسُبْحَانَ اللّهِ وَمَا أَنَاْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ= (این است راه من ، که من و هر کس پیروی ام کند ، با بینایی به سوی خدا دعوت میکنیم . منزه است خدا ، و من از مشرکان نیستم.) «سورۀ یوسف ، آیه 108»
شهرام بنازاده در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۷ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷۰:
بزرگان تیزهوش اسراری را در یافته اند که هموم از آن بی بهره اند.
این رباعی نیز یکی از آنان است.
امام صادق فرموده است گاهی خدا امر میکتد به کاری و نمیخواهد انجام پذیرد و انجام نمیپذیرد. مانند سجده شیطان
و گاهی نهی میکند از کاری در حالیکه میخواهد انجام بگیرد و انجام میگیرد . مانند عصیان آدم و حوا.
حافظ می گوید: گناه اگر چه نبود اختیار ما حافظ
تو در طریق ادب باش و گو گناه من است.
یعنی اصولا تجسم خدایی که امری در عالم بی اراده و خلاف اراده حق اتفاق بیفتد برای شناسای الله کفر است.
اما تفاوت ادم و ابلیس در همین طریق ادب است . ابلیس گفت بما اغویتنی ...که تو گمراهم کردی .. وادم توبه کرد و عذر خواست در حالیکه هردو میدانستند که مقهور جبر و ارداه حق شده اند
ستاره در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۸:
سر ارادت ما و آستان حضرت دوست
که هر چه بر سر ما میرود "عنایت" اوست
شبنم در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۸:۴۲ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:
إز همه تشکر می کنم که اطلاعات را در اختیار همه گذاشتید . روشن است وقتی دو نسخه متفاوت وجود دارد ، اختلاف نظر هم وجود خواهد داشت. ولی نکته مهم برای یک محقق این است که از وجود منابع و نسخه های مختلف اطلاع داشته باشد. اطلاع رسانی بدون جدل بلکه با ارائه بحث مستدل در گنجور بسیار مفید و قابل استفاده خواهد بود. با تشکر از همه .
روفیا در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۶:۳۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
ببخشید مانند نمودارهای شماتیک تصویری از دو انتهای طیف انسانی ارائه میدهند .
ولی در اینکه کاربری علوم هندسه و نجوم و غیره برای بنای اخور است تردید دارم و هر علمی از ریاضیات تا طب را در خدمت رشد و تعالی بشر میبینم . علم در ذات خود خوب و روشنی بخش است و گفته اند همه علوم در نهایت به هم نزدیک میشوند مثلا فیزیک و عرفان در نقطه کمال همدیگر را تایید میکنند .
روفیا در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۴۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳:
مرسده گرامی
ابیات اخر حقیقتا مناقشه برانگیز هستند .
بنده با ان تقسیمات مشکلی ندارم چرا که مثل تقسیمات نمودارهای شماتیک جهت ارائه تصویری از دددو انتهای طیف ارائه می دهند
احد محمودی در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۱۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:
آن شد که بار منّت ملاح بردمی گوهر چو دست داد به دریا چه حاجت است
(7-33)
مصراع دوم تعلیل است برای مصراع اول. بیت به آرایه استعاره نیز مزین است چون بیت عارفانه است و مقصود از گوهر رسیدن به قرب یار است. دریا را کوی جانان و کشتیبان را حارس و نگهبان کوی جانان تشبیه کرده است.
سعید در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۵:۰۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۹:
غزل به این زیبایی و شیوایی. در شگفتم که کسی تا به اکنون چیزی در حاشیه اش ننوشته. شاید آنچنان زیبا هست که جای سخن باقی نگذاشته.
براستی زیباست
جلال در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۳:۲۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:
سلام
معنی بشن
پیوند به وبگاه بیرونی
ندا در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۲:۲۳ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶:
بیت اول «از» جا افتاده:
وه که از سوز درونم خبری نیست تو را
روح اله در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۲۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:
معنای بشن در بیت اول؟
روح اله در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۱:۱۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵:
با سلام
کسی میدونه بشن در بیت اول یعنی چی؟
مرسی
mehr در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۱۰:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:
جناب ایران نژاد و بانو مرسده توضیحات کافی داده اند
گمان میرود که هر کس برداشت خود را داشته باشد بهتر است
غیر قابل قبول ترین دلایل برای من نوشته ی جناب سهو قلم بود که ابداً با سلیقه ی من جور در نیامد
”با عرض پوزش از ایشان “ که به مصرع اول بیت توجه نکردند که گویای بی تأثیر بودن پند در حافظ بوده
با احترام
مهری
جلال در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۵۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲:
سلام
در بیت 12 مصرع دوم کلمه " شما" به اشتباه "شماه" تایپ شده
سهو قلم در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:
با درود بر همه ی عزیزان
فکر می کنم هر دو خوانش دارای ایراد است ولی گفته شهریار 70 را درست تر می دانم. و نظر خودم بدین صورت است:
تیغ سزاست هر که را دُرد سخن نمی کند
حافظ در پایان غزل های دیگر هم در مورد خود غزل سخن گفته است و در اینجا هم در مورد غزل می گوید که چرا سخنش سنگین است و اینقدر ثقیل شعر می گوید. زیرا که اگر این معانی را با ادبیات ثقیل همچو دُرد شراب به سخن در نیاورد، سزای او تیغ خواهد بود.
iceboy۷۱ در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۸:۳۷ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۱:
سلام در بیت چهارم مصراع دوم درستش اینه"از فنا خط گرد عالم برکشید"
کمال در ۱۰ سال و ۳ ماه قبل، سهشنبه ۱۹ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۲۲:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۱: